مامان بابام وقتی ۴ سالم بود جدا شدن و من پیش مامانمم
ما روزای سختی رو پشت سر گذاشتیم الان بابام ازدواج کرده و ی دختر دیگه ای هم داره الان ۵ سالشه
من خیلی سالها با بابام حرف نمیزدم الان تازه ۷ ۸ ماه باهم در ارتباطیم مامانم جدیدا باهام بد رفتار شده همش دعوامون میشه سری اعصابش خورد میشه همش میگه خستم کردی بزو پیش بابات من الان واقعا خیلی تنهام و افسرده شدم همش گریه میکنم همش سعی میکنم خودمو خوشحال نشون بدم مامانم با چندتا مرد حرف میزنه.... فک میکنه من خبر ندارم ولی من همه چی زو میدونم واقعا برام خیلی خیلی سخته همش میره بیرون همش سرش تو گوشیشه محلم نمیذاره ولی من بابام برده بودم پیش روانشناس و دکتر گفت وابسته ب مادرشه و من واقعا به مادرم وابستم بدون اون نمیتونم ولی واقعا خسته شدم دوس دارم با کسی حرف بزنم چندبار خواستم با مامانم حرف بزنم ولی گوش ب حرفام نمیده جدیدا داره به هرکاری میکنم گیر میده