ساعت ده رفتم دسشویی دیدم ی موش پرید روم دیگ نتونسم پاشم گلا ب روتون دسشوییم ریخ ب شلوارم چون گندم هس تو دسشویی قبلا شوهرم تو خونه میذاش تاالان بیس تا موش گرفتیم بعد ب زور پاشدم اومدم خونه تا ی دیقه نفس نداشتم ب زور تونسم نفس بکشم شوهرم عین خیالش نبود پاهام گرفته بود بعد گریه کردم فشم داد عوض اسنک ارومم کنه کارش اینه همش فش میده بعد الان هر دو رونم ب طرز عجیبی گرفته و درد میکن با گریه بیدارش کردم دوتا مشت زد ب پام و خابید با چش اشکی دارم مینویسم حالم داره بهم میخورخ از همف چی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم این نظر منه خواب هر کسی جز حریم خصوصیه درسته خانواده باید کنار هم باشن ولی برای هم نبای ...
من که خودم تا حالا اینکارو نکردم اصلا برام پیش نیومده استارترم معلوم نیست چند دفعه این کارو کرده شاید بار اول بوده که انقدر درد داشته و نیاز به کمک داشته از شوهرش کمک نخواد پس از کی بخواد!؟ خوابش بخوره تو سرش که به خاطرش مشت میزنه به بدن دردناک زنش
شوهر شما رو نمیدونما ولی مردا کلا از خواب بیدارشون کنی حس محبت ندارن😐
قبول دارم حرفتونو ولی اسی گناه داره باید درکش میکرد ناسلامتی زنشه من بارها همسرمو بیدار کردم چه شب موقع خواب چه بعدازظهر ولی خدا وکیلی وحشی بازی درنیاورده
انقدر منطقی بودن هم خوب نیست ما که آدم آهنی نیستیم احساسات داریم آدم اگه کسیو دوست داشته باشه خیلی راحت به خاطرش از خوابش میزنه من خودم پیش اومده شوهرم مریض بوده تب داشته مثل مادر بالا سرش بودم همش تبشو اندازه میگرفتم نصف شب هزیون میگفت پا میشدم براش آب میاوردم پاشویه میکردم پس منم باید میگفتم خوابم حریم شخصیمه میرفتم یه گوشه می خوابیدم شوهرم تو تب و درد میسوخت و میگفتم به درک