دقیقا خیلی جالبه من هم همینطوری بودم سالها در حسرتش بودم. حتی ارزوکردم بخدا طرف نامزدشو طلاق بده منو بگیره. ( قبل ازدواجش عاشقش بودم ولی نشد بامن ازدواج کنه) در کمال ناباوری طلاق داد. اصن من کاریشون نداشتم. فقط تودلم اینجوری میخواستم. فقط شنیدم طلاق داده و چند سال بعد که از یه کشور دگه پاشد امد اینجا رفت بابامو از ی شهر دگه پیدا کرد و کلی زحمت کشید امد خواستگاریم و... اخرش من خودم ردش کردم بایکی دیگه ازدواج کردم. هیچکی باورش نمیشد. خودمم نفهمیدم چرااین کاروکردم
فقط فهمیدم ارزویی که خیلی دیر بشه دیگه فایده نداره
دوس داشتم مال بهزیستی میبودم😐😐
همیشه دوس داشتم سبد فروشگاه رو بگیرم و پرش کنم از خوراکی. 😞😞😞 ولی نشده هنوز. پولشو ندارم
میفهممت منم واسم ی چی توهمین مایه ها پیش اومد ولی طرف مجردم بود اوضاشم خوب بود
ب قول شما اروز از زمانش رد بشه دیگه براورده شدنش فایده ای نداره
هرچیزی تو وقت خودش قشنگه البته بنظرم صلاحت تو این بوده با اون اقا ازدواج نکنی
.بچه ک بودم دوس داشتم دستم بشکنه گچش بگیرن. کلاس هفتم بودم ازجایی افتادم دستم شکست یکماهو نیم دستم تو گچ بود
بعد ک این اتفاق برام افتاد انقد اذیت میشدمو ناراحت بودم باخودم میگفتم آخه این چه آرزویی بود ک من داشتم
صبح که از خواب بیدار میشم زال شده باشم (موهام سفید سفید)
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
