ما طبقه خونه مادرشوهریم
بعد علیا حضرت یکم پیش پاشده بدون در زدن اومده تو خونم همه چی رو هم چک کرده بعد نشست بالا سرم بیدارم کرد
منم دور و برم کلی لباس زیر و وسایل بووووق از شب مونده بود
دیدمش کپ کردم نمیدونستم چیکار کنم
جلو خودش پاشدم زود زود همه چیو سر ب نیست کردم
راس راس هم زل زده بود لامصب
یعنی ابروم رفت؟
بگید ک واسه شما هم پیش اومده من اروم شم
خوزستانی هستی؟
ابروی اون رفت بااین شعورش
قفل خونتو عوض کن اگه کلید داره
نه آبروت نرفته چون توی خونه ی خودت بودی کار خلاف هم نکردی آبروی اون باید بره که وارد حریم خصوصی آدما میشه اونم بدون احازه
نه چرا ابروت بره عاقبت سرزده رفتن همینه دیگ
بی خیال بابا
اون باید شرمنده شه ن تو ک
با این چیزا که ابرو نمیره
نه واسه چی آبروت رفته باشه کار خلاف که نکردی اون باید خجالت بکشه که در نزده اومده داخل
چه بی ملاحظه
باید با ارامش بهش میگفتی بدون هماهنگی نیاد.
درتونو قفل کن
ن چرا آبروت بره،مگ درنیست قفل کنین ،چ وضعشه آخه😐
اون باید خجالت بکشه نه شما به شوهرت بگو گوشزد کنه بدون هماهنگی نیان داخل
چرا آبرو تو اون بی تربیت نباید اینجوری بیاد حریم خصوصیت....نه عزیزم خداراشکر من از همون اول صاحب خونه بودم
واقعا من باشم عصبی میشمو یه چیزی میگم تازه وسایلم جمع نمیکنم.....تا بفهمه تازمانی که من امادگی نداشته باشم حق ورود به خونمو نداره
کلید داره؟
چرا جمع کردی؟؟من اگه جات بود خودمو میزدم به خواب بعد که دیدمش یه دفعه بلند میگفتم بسم اللهههه ...مادر شوهره منم قبلا همینجوری میومد خونم ما هم توی یه آپارتمانیم...بعد چند دفعه اینکا رو کردم که به حساب جن دیدم و ترسیدم چشامم گشاد میکردم که واقعی بشه...بعد دیگه گذاشت کنار و در میزنه بعد میاد داخل😅😅
