سلام من ۲ سال ازدواج کردم یک سال با خانواده شوهرم زندگی کردم بعد یک سال اونا رفتن منو گذاشتن تو خونه پدر شوهرم البته با وسایل مادر شوهرم خودم هیجی ندارم یک سال من شوهرم تنها اینجاییم خواهر شوهرام یک بار نیامدن اینجا چون باهم نینه خوبی نداشتیم و همش قهر بودیم چند روز پیش باهم دعوای خانوادگی داشتیم بعد مادر شوهرم دیروز اومد با من شوهرم حرف زد پند داد و... بعد گف ک فردا شب مارو دعوت کن خونه ات منظورش حتما خواهر شوهرام بوده و جاری هام حالا امشب باید دعوتشون کنم حالا چیکار کنم انقد استرس دارم
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
همین جوری باهم خوب نبودیم و حرف نمی زدیم الان اونا امشب بیان اینجا من خجالت میکشم اونا هم خیلی آدم های وسواسی هستن رو وسایل خونه بی حد حساس هستن حالا میترسم بعد یک سال بیان اینجا ایراد بگیرن البته من خونه رو عین دسته گل نگه داشتم برای همین استرس دارم از دیشب دارم پاک میکنم همه جارو ک تمیز بمونه
مشکل من اینه اونا تو هر زندگی ما دخالت و بد گویی میکنن نیش کنایه میزنن برلی همین ما اونا باهم خوب نیستیم اصن باهم حرف نمیزنیم الان بنظرتون مادر شوهرم چرا گف ما اونا رو دعوت کن