همه چیو بسپار به خدا
منم قبل ازدواج اصلا مذهبی نبودم خانوادم بودن ولی من نه
اصلا اجبارم نمیکردن
گذشت تا یهو خودم متوجه شدم راهمو خودم انتخاب کردم
چادری شدم و همه چیو سپردم به خدا
ازدواجمم خیلی اتفاقی با کسی که فکرشم نمیکردم بود
۱۶ سالگیم نامزدیم بود الان بعد از ۲ سال عروسی کردیم
تو این دوسال عقد خیلی اذیت شدم خیلیییی
باهم فرق میکردم نه از لحاظ مذهب فقد از لحاظ اخلاق و جنسی
ولی الان حس میکنم همش بخاطره دوری بود
خداوشکر میکنم که تو اون دوران جدا نشدم ازش
خداروشکر که الان تو خونه خودمم و ارامش دارم
شوهرمم خیلی مذهبیه ولی همونی شده که من میخام
اصلا خشک مذهب نیست
قبلا فکر میکردم محدود شم ولی الان هم بچگیمو دارم
ولی یکم شرایط فرق کرده
مثلا پارک نصفه شبا میریم که خلوت باشه بازی کنیم
یا مثلا روابط عمومیش با افراد غیر مذهبی خانوادمون اصلا فرقی نمیکنه
خیلی راحت و خاکی و بهشون حق میده