بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اگه عفونتت قارچیه یعنی بوی بده نمیده و سفید رنگه یا مقل تیکه های پنیر ریز ریز میاد بیرن یدونه پماد ک ...
نه من عفونت داخلی داشتم اینو میزدم هم واژنم هم روی شکمم.تا قفسه ی سینم بعد فرداش دلدرد میگرفتم کلی ترشح زرد بدبو ازم میومد.بعد یه مدت دیگه نیومد. و عفونتم رفع شد
ببین دوقاشق نمک یه لیوان ونیم سرکه بریز توافتابه پر آب کن زیاد نه مقداری که خودتو بشوری ببین باید تحمل کنی دوسه دقیقه اول خیلی خیلی خیلی میسوزه ولی بعدش قرص نعنا خوردی چجوری خنکی حس میکنی اونجوری میشی دیگه ازسوزش وخارشم خبری نیس به همین راحتی
گرنباشد چیزکی مردم بازم زر میزنن😁😁😁😂😂😂😂من مادر دوجنگجو هستم فعلا همینو داشته باشید تا بعد.... خانم ها خیلی دوست دارم پیجمو دنبال کنید دوستام همه میخندن ومسخرم میکنن که تو فالوئرات کمه خواهشا اگه میشه پیج منو دنبال کنین خوشحال میشم paria76606 ممنون میشم دنبالم کنین😘😘😘
تابه حال استفاده نکردم نمیدونم چی به چیه و از کدوما میگی.دیروز برای اولین بار یه بسته خریدم از اونای ...
همون پودر موبره اما عطاریا میفروشن به صورت فله ای، بوی خیلی بدی میده اما از ژیلت و.. خیلی بهتره
اون بسته بندیا تمیز بر نمیدارن اما این فله ای ها خیلی خوب برمیدارن
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
امیدوارم مادرشوهر و خواهرشوهرای گلم«البته گل های قالی»هر وقت برن بدی منو به شوهرم بگن تبدیل به سنگ بشن...😐..............دوستان ،برای صاحب خونه شدنم لطفا نفری ی صلوات بفرستید.
واییییی از اینایی که بوشون خونرو۲۴ ساعت پر میکنع😂😂😂😂هر چقدرم ادکل و عطر واسپری ام بزنی نمیره
دقیقاااا😂👍🏻بوی فاضلاب میده اما میگن خیلیییی خوبه!
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
خواهر اون موقع یه ساعت میخوام خوش باشم بعد پاشم ۱۰ ساعت بوی خونرو تفکیک کنم😂😂😂😂🤣🤣🤣این چه وضعی ...
همون بسته بندیاشو بخر که بو نداره😂
چندتا بخر و بروتوش شنا کن که کامل مویی نمونه😅
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍