از بس اومدن وبرنگشتن کلی سرکوفت شنیدم اعتمادبنفسمو از دست دادم خیلی حالم بده
خدایا کی تموم میشه اینروزا؟
خواستگارم کار نداره بهش گفتم شغل برام مهمه ودغدغه دارم
بعد گفت قانعی؟گفتم نه خیلی اما زندگی مجردی بامتاهلی فرق میکنه اونموقع دونفریم و بخاطر هم فداکاری میکنیم
گفت طلا جواهر برات اهمیت داره؟گفتم اره دوست دارم نه اینکه خیلی به خودم اویزون کنم اما پول تو دستم باشه طلا میگیرم
یکم بیشتر رو مسائل مالی حرف زدیم
الان بنظرم این حرفام بد بوده شاید دیگه نیان ولی چیکارکنم 😢😭
هی هم خانواده م میگن چی گفتی میترسم بگم وسرکوفت بزنن
انقدر نگرانی دارم
اینم همه چیزش خوبه ساپورت مالی ازطرف خانواده ش میشه چون الان دانشجویه خونه وماشینم داره
خانواده دار وخوش اخلاقم بود اما کار نداره الان
من خیلی بد حرف زدم؟
حرفایی که فکرمیکنم باعث نیومدنشون بشه ایناس بقیشو باانعطاف حرف زدم همینارو هم با احترام گفتم .😢