نه گلم بچه دوممه ، بااین حسرت ها اشنام 😉 ولی الان چکار کنم خوابم میاد ولی خوابم نمیبره فکر کنم باید خودمو جمع کنم و از یه کاری شروع کنم رادیو رو روشن کنم سفره صبحانه رو پهن کنم شوهرمو صدا بزنم با هم صبحانه بخوریم بعدم برم لباسا رو بریزم تو ماشین و بعدش برم برسم به ظرفا شوهرمم بزارم سر مربای البالو و بیاد کمکم ظرفا رو اب بکشه منم برم گردگیری و ... ناهارم که امادست از دیروز خیالم راحته بعدش بریم یه حالی به ماشین بدیم و راه پله و گرد گیری گلها ، یه دستی هم به سر و گوش اتاق دخترم بکشم که دیروز مرتبش کرده ولی لازمه یه سری وسایلش مرتب تر بشه ، در ادامه روز هم به نقاشیم میرسم