13 سالم بود که خونمونو عوض کردیم و تو یه مجتمع ساکن شدیم
یه هفته از چیدن وسایلمون گذشت که من تصمیم گرفتم طبق عادت قبلی برم پایین خونمون چن تا دوست پیدا کنم
دیدم چند تا دختر هستن که دارن باهم حرف میزنن رفت خودمو چپوندم تو اکیپشون😂😂 )9 سال پیش(
یهو دیدم یه پسری داره داد میزنه: سارااااا مگه نگفتم به وسایلای نقاشیم دست نزنننننن؟😑
داداش دوستم بود
برگشتم نگاش کنم که یهو انگار یه برقی از پشتش درخشید😂😂
موهای بور و چشمای مشکیی😍😂 تیپ مورد علاقه ی من...