خاطرات اولین سال متاهلی

شیرین مثل قند

من چون از خدا ی رفیق میخواستم 

خدا هم ی رفیق بهم داد بعد شوهر بعد بابای بچه هام 

اطرافیان حس نمیکنن ما زن و شوهریم اینقدر که پایه و همسفر و همراز هم هستیم

فقط بچه هارو میزاریم خونه مادر بزرگا و جیم میزنیم به عشق و حال 

الانم بعد ۱۲ سال هروز داریم شیطون تر میشیم

چون چیزی که از خدا خواستم بهم داد دمش گرم

سال  اول شوهرم داشت بهم كمك ميكرد براي پيشرفت و رسيدن به شغلم

و بعد اون به ارزوم رسيدم و خلاصه كه از اونموقع تا الان قربونش ميرم😍😍😁

هیشکی دوست نداره دعوا ودلخوری باشه ولی پیش میات

عالی 

سفر 

کافی شاپ 

مهمونی 

خیس کردن هم‌تو حیاط 

مطالعات دونفری 

کاردستی دونفری 

خیلی عالی و لذتبخش بود و هست و خواهد بود❤🌸شعارتون در زندگی باید مثبت و عاشقانه باشه در زندگی مشترک

 از کتاب گاوها پرواز میکنند😑😑😑عزیزم مردا پیش نیادم‌پیش میارن فقط حوصله میخاد سر و کله زدن بلهاشون

خوشبحالت كه مجردي، نه بابا همش كه بوس و بغل نيست، ١ ساعتش بوس و بغله

من1سال اول بد بود. تازه اخلاقای شوهرم روشده بود.زیر یه سقف رفتن اولاش سخته بعدعادت میکنیدبهم. البته روزای خوب هم بود ولی معمولا گند میزد توشون ولی الان خداروشکرخوبیم

والا من که چند ساله ازدواج کردم بچه هم دارم هرروز بحث داریم 

خیلی زور میگه   و بد دهنه 

مال من خدایی گل وبلبل بود مشکلی نداشتم خدا رو شکر تا دنیا اومدن پسر بزرگم بعد اون هم مشکل خاصی نداشتیم گاهی بحث های الکی در حد کم البته شوهرم خوبه نه من🤣😊

اونم تازه هفته ای یکی دو بار بقیش بحث و عصاب خوردی 

عزیزم‌شما واسه کجایید؟!

سال اول فقط به خانواده ش گیر میدادم چرا خواهرت اینو گفت چرا مادرت اینو گفت سر این جروبحث میکردیم چون شوهرم تک پسر بود همه شون دوسش داشتن به منم جز محبت چیزی نمیکردن ولی من حساس بودم و بی منطق دلم نمیخواست کسی به همسرم محبت کنه

سال اول بوس بغل حمام 

سال دوم بوس بغل حمام نی نی

سال سوم بوس بغل حمام 

سال چهارم بوس بغل حمام

سال پنجم بوس بغل حمام

سال ششم بوس بغل حمام

سال هفتم بوس بغل حمام 

سال هشتم بوس بغل حمام 

سال نهم بوس بغل حمام نی نی 

سال دهم بوس بغل حمام 

خوش بحالت شوهر خوب نعمته

هر چند   من که ندیدم