ما دیشب رفته بودیم پارک خودم و شوهرم بودیم
بعد ی خانوم دست فروش اونجا بود ک ی سبد گل دستش بود و هرخانواده ای رو میدید میرفت سبد گلو میزاشت وسط زیر اندازشونو میگفت بخرین و تا نمیخریدن سبد گلشو بر نمیداشت
البته خیلیا نمیخریدن اونم بعد ی رب اینا خودش برمیداشت میرفت
خلاصه ما تازه نشسته بودیم وضع مالیمونم اصلا خوب نیس خداییش کلا تاااخره ماه باید با ۷۷ هزار تومن ته حسابمون زندگی کنیم حتی تاپیک زدم ک ارزونترین برنج چیه اخه برنجونم تموم شده حالا اینارو بیخیال خدا میرسونه 🌹
تازه نشسته بودیم داشتیم با شوهرم حرف میزدیم این خانوم اومد سبد گلو گذاشت پیش ما ک بخرین گلای پلاسیذه شاخه ای ده تومن
گفتم ممنون نمیخوایم ببر دستت درد نکنه
ک اصلا انگار ن انگار
چند دقیقه بعد شوهرم بهش گفت خانوم نمیخوایم پولم دنبالمون نیس مرسی
ک بازم هیچی نگفت ! خانومه خیلی ام انتیک بودا ۳۵/۳۷ سالش بود بخدا ارایش کرده و ترو تمیز ابروهاشو هاشور زده بود اونوقت من یبوست دارم این برج از بی پولی نتونستم پمادشو بخرم
بعد چند دقیقه یهو با حالت عصبانی گلاشو برداشت گفت ایشالله سرطان بگیرین و ی فوش خیلیییییی زشت داد خیلی زشت بودا خیلیییییییییییی حرف زشتی زد ک شوهرم خیلی عصبانی شد میخواست بره دنبالش