چند روز پیش رفتیم خونه مادرش شوهر خواهر شوهرم سر دخترم داد زد منم گفتم سر بچه خودتون داد بزنید حالا از اون روز شوهرم باهام بده و می گه خونه مامانت اینا نمی ام خواهرم اینا می گند زنت دعوا به پا کرده امروز زنگ زدم به خواهر شوهرم که من که چیزی نگفتم هر چی از دهنش در اومد به من گفت
گفت تو پسرمون را لاغر کردی و مرد باید بزنه تو سر زنش و برو خونه بابات و ..حسابی دعوامون شد و منم نفرینش کردم و تلفن را قطع کردم
شوهرمم گفت فردا طلاقت می دم منم با دو تا بچه کوچیک
۵ تا خواهر شوهر دارم که شوهرم به خاطرشون منا می کشه
یاد حرفاش می افتم فقط اشکام می ریزه خدا لعنتشون کنه براشون مهم نیست که بچه هام بی بابا بشند و طلاق بگیرم
الان شوهرم دو روزه خونه نیومده یکسره دارند تحریکش می کنند
حالا امروز از مرکز مشاوره زنگ زدند و گفتند فردا بیا شوهرت درخواست طلاق داده بهش گفتم درخواستش را آورده گفت نه چیزی نیاورده
فردا باید برم
ببینید خواهر شوهر چقدر تاثیر داره تو زندگی آدما
ببینید چقدر من بدبختم که به خاطر خواهراش حاضره منا طلاق بده
فقط نفرینشون می کنم
امروز ساعت ۱۱ باید برم مشاوره
چقدر حرف آماده کردم برام دعا کنید