دو هفته است تو مرخصی استعلاجی ام کرونا گرفتم پسر دو ساله امو مادر شوهرم نگه میداشت وقتی میرفتم سر کار. دیروز زنگ زده که دیگه نمیتونم نگه دارم الان نمیدونم چه خاکی به سرم بریزم از شنبه باید برم سر کار خونه ی مادرم ازم دوره و پول کرایه و... و دوری راه از یه طرف پدرمم سیگاریه ریه هاش تعریفی نداره به مامانم گفتم گفت بیارش اینجا الان توی باتلاق گیر کردم از دیروز همش گریه میکنم کار شوهرمم جوریه که یه تایم خاصی خونست نمیتونم پرستار بگیرم