خانم های متاهل اگه برگردید به زمان خواستگاری و اشنایی چه سوالات و صحبت هایی رو مطرح می کنید؟ چیزایی که شاید اون زمان به ذهنتون نرسید یا فکر می کردید مهم نیست، اما بعد ازدواج فهمیدید مهم بوده...
پسر قشنگم از وقتی اومدی هر روز مامانی بهاره😍.مادر بودن حس عجیب و خاصیست. احساس میکنم قلبم جایی بیرون از سینه میتپد. پسرم، مرد کوچکم، جهان برای من در تو خلاصه میشود💙💙💙 پسرم آرام دوستت خواهم داشت طوریکه هیچکس به جز خودت این حس مرا درک نخواهد کرد💙
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
سوال خاصی به ذهنم نمیرسه ولی بجای نهصدتا سکه که برای مهریه ام در نظررگرفتم حق حضانت بچه و حق سهیم شدن در نصف اموالی که همسرم بعد از ازدواج میخره و حق اشتغال و سفر به خارج از کشور رو تو عقدنامم قید میکردم
خبر دارى كه شهرى روى لبخند تو شاعر شد؟چرا اينگونه، كافرگونه، بى رحمانه ميخندى...؟!🌹🥀
جواب من یکم متفاوته چون خوشحالم که اتفاقا به این نکته توجه کردم. اونم این بود که مادرشوهرم با تمام خانواده شوهرش قطع رابطه بود. اگر توجه نمی کردم و از اول بشدت باهاش حفظ فاصله نمی کردم معلوم نبود چی میشد.
من سنتی دارم با اقایی اشنا میشم، یک سری سوالات کلی رو پرسیدم و باز هم داریم صحبت می کنیم، اما دوست دارم بیش تر بدونم و بفهمم ولی بعضی چیزا رو نمی دونم چطور بفهمم و بپرسم