من یه عمو ۴۵ساله دارم که کوچکترین برادر بابامه و کرونا گرفته . سال به سال توی خوشی هاشون خبری از پدر من نمیگیرن حالا که کرونا گرفته بابام عزیز شده و دائم به بابام زنگ میزنن بیا به دادمون برس بیا واسمون پرستار وصل سرم در منزل پیدا کن و هزارتا کاردیگه . خیلی خیلی خیلی خیلی نگران پدرو مادرمم سنشون بالاست اگر بابام کرونا بگیره مامانمم میگیره دوراز جونشون .من چه کنم داغونم اعصابم داغونه از دستشون هرچی به بابام میگیم نرو اونجا گوش نمیده
نزار بابات بره چه عوضین مردم
ما هم از دسته عموم اسیر شدیم
ولی خب ن ب این شکل
مثل خانواده پدری من
فقط خرحمالیشون واسه ماست
من باشم خودم به عموم زنگ میزنم میگم خواهش میکنم به پدر من کاراتونو نگین سنی ازشون گذشته خدایی نکرده بگیرن ما بیچاره میشیم
افرین اینم راهکاره خوبیه
زنگ بزن عموت شرمنده میترسم واسه بابای منم اتفاقی بیوفته
عموم و زنش تازه عقد کردن زنش هم از اون پررو هاس
ما رفتیم باغمون چن روز استراحت کنیم . اقا اینا گفتن شام میخابیم بیاییم اونحا گفتیم باشه . ۳ شب پاشد رفتن . فرداش ک خواستیم یکم لذت ببریم بازم اومدن . اخره شب ک ساعت ۲ بود مامانم گف میوه بیار . منم از حرصم تو پیش دستی چنتا البالو و الوچه و خیار گزاشتم . گزاشتم جلوشون . خودم میرونم کاره بدی کردم ها
ولی اگه جلوی ادم های پررو رو نگیری سوارت میشن
عموم ۴۰ سالشه تو کل عمرم فقط ۱۰ بار دیدمش
از وقتی باغ خریدیم فهمیده داداش داره 😒
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
