اون یه حشره دستشو میزنه صدجور پماد واسش میارم دندونش درد میگیره همش حوله داغ میکنم میذارم رو صورتش و اسپری بی حسی میارم دورش میچرخم حالا امشب یکی از دستامورم کرده و کبود شده و شدید درد میکرد طوری که تو اتاق رو تخت دراز کشیدم حتی می ایستادم درد میگرفت ( ترسیدم از گرفتگی رگ باشه چون کامل کبود شده) شوهرم ک از سر کار اومد نشون دادمهمش میگفت من چیزی نمیبینم عکس دستم تو تاپیک قبلیم هست واضحه ورمش . گفتم شامتو خودت بکش بخور بعد منو ببر دکتر خیلی درد دارم .شامشو خورده بود ریدم لم داده جلو تی وی انگار نه انگار . رفتم کنارش گفتم حداقل دستم رو ماساژ بده ، خیره شده بود به تی وی یه تعارف نکرد ک بریم دکتر. حالا یبار سقط کرده بودم... تو پست بعد میگم
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
توی عقد باردار شده بودم هرچی التماس کردم نگهش داریم عروسی نمیخوام مجبورم کرد سقطش کنم ( الان بچه دار نمیشم و در حسرت) منو برد یه زیرزمین با گریه و کتک شاید خیلیا منو بشناسید سال ۹۵ تاپیکاشو میزدم بچرو سقط کرد یه ماما تو یه مطب کثیف . بعد قرار بود خانوادم نفهمن . بعد تو خونمون بودم نصف شب حالم بد شد نفس تنگی شدید گرفتم نمیتونستم به خانوادمبگمچمه که منو ببرن بیمارستان بگم دردش اینه زنگ زدم شوهرم گفتم توروخدا بیا دنبالم منو ببر بیمارستان گفت الانخوابممیاد😐😔
گفتم خوابت میاد ولی من در حال مرگم و سنم کمتر بود تو نت سرچ کردم نفس تنگی بعد از سقط کلی مطلب ترسناکاورد ترسم بیشتر شد ولی گفت خوابم میاد ☹ حس میکنم اگه یه روز یه اتفاقی بیفته واسم منو نبره دکتر و بیمارستان
خیلی حالم گرفتس. تو تاپیکای امشبم هست یه سال زیاد مریض میشدم ویروس گرفته بودم فشارم میومد روی ۷ و باید سرممیزدم تا خوب شممیگفت تو که کلا مریضی یکسره. یبار هم تو دعوا گفت یکسره مریض