من بارداری اولم خونه مادرشوهرم بودم دق کردم روزی هزار بار می مردم و زنده می شدم هورمونام هم بهم ریخته بود واقعا سخت بود و اخرم بچه سقط شد ولی دومی خونه خودم موندم مامانم اومد پیشم خدا روشکر بخیر گذشت .اصلا وقتی ادم سرپاست خونه مادرشوهر راحت نیست چه برسه وقتی استراحتی هستی و نیازمند
من خونه ی خودم الان قراره یه سری تعمیرات توخونمون بشه شوهرم گفت بروبابچه هاخونه ی مادراگفتم عمرامیریم توپارکینگ اب وجاروش میکنمتیوی ونت هم که هست اشپزی هم یه تک شعله بذارتوحیاط این مدت رومیگذرونیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
