مهلا:
سلامممم با یه سوتی دیگه من همونم که دایی مامانم اتوماتیک وار چشمک میزد 😂من اینو یه جایی خوندم به نظرم جالب اومد گفتم بفرستم از زبون خودش میگم براتون😊
تازه نامزد کرده بودیم که نامزدم که یه شهر دیگه بودن اومد دنبالم که بریم خونشون😍خلاصه دم رفتن مامانمم هی سربسته یه چیزایی رو توضیح میداد اخر سر گفت اصن نذار به شلوارت دس بزنه😳 خیلی ام تاکید داشت رو این موضوع منم که منظورشو نفهمیدم یه چشم بلند گفتم خلاصه ما رفتیم موقع خواب رسید😊منم که عادت داشتم شبا شلوارمو در بیارم با تاپ شورت بخوابم شلوارمو در اوردمو گذاشتم زیر بالشم تا نامزدم بهش دس نزنه😂چن روز که گذشت نامزدم منو اورد خونمون منم خوشحال از اینکه ب حرف مامانم گوش کردم پام به خونه نرسیده گفتم مامان اصن نذاشتم ب شلوارم دس بزنه در میاوردم میذاشتم زیر بالش🤣🤣وای خدا مگه داریم ادم اینقد خنگ🤣قیافه ی مامانم😐نامزدم🤣🤣🤣امیدوارم خوشتون بیاد اگه ادمین بذاره
#ســــــوتے_هاے_زَََنــــــونـــــــہ
➖➖➖⚜ @zaanone⚜➖➖➖
👠 مُُُنتظرِِ سوتے هاتون هَستیم👠
👉♥️♠️ @admin_zaanone ♠️♥️👈