2737
2734

زن میانسال وقتی فهمید شوهرش با همکار خود رابطه دارد او را مسموم کرد و جسدش را در بشکه قیر به آتش کشید، اما پس ‌از افشای این جنایت و دستگیری متهم دخترانش از گناه مادر خود گذشتند تا آزاد شود.

به گزارش ایران، راز این قتل هولناک حدود دو سال قبل یعنی اواخر خرداد سال ۹۷ فاش شد. زیبا ۴۷ ساله آن روز با کلانتری ۱۴۸ انقلاب تماس گرفت و از بوی تعفنی که از داخل یک بشکه روی پشت بام خانه‌اش به مشام می‌رسید ابراز نگرانی کرد. دقایقی بعد مأموران پلیس به پشت بام خانه این زن در خیابان اسکندری شمالی رفتند و با بشکه‌ای مشکوک روبه‌رو شدند که از آن خون جاری بود.

در بررسی بیشتر آن‌ها با جسد سوخته و متعفن شوهر زیبا رو به رو شدند که درون بشکه بود و رویش سیمان ریخته بودند. جسد سعید با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و زیبا تحت بازجویی قرار گرفت.

این زن گفت: بوی بدی در ساختمان پیچیده بود وقتی پیگیری کردیم متوجه شدیم از پشت بام است من و دو دخترم چند بار پشت بام را بررسی کردیم تا اینکه با بشکه مشکوک روبه‌رو شدیم. نمی‌دانستیم جسد همسرم داخلش است.

وی درباره ناپدید شدن همسرش گفت: شوهرم صاحب یک شرکت است و مدتی است با یکی از کارمندانش که زن جوانی است اختلاف حساب مالی دارد. گمان می‌کنم آن زن در قتل همسرم دست داشته باشد.

مأموران پلیس به بررسی تماس‌های تلفنی قربانی پرداختند و به رابطه پنهانی وی با یکی از کارمندان شرکت پی بردند. اما با توجه به تناقض گویی‌های زیبا احتمال وقوع یک قتل خانوادگی قوت گرفت بنابراین همسر مقتول به‌عنوان نخستین مظنون بازداشت شد.

این زن خیلی زود در بازجویی‌ها به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت:چند سال بود که با همسرم اختلاف داشتم. او بار‌ها مرا بشدت کتک زده بود. به همین خاطر می‌خواستم از او جدا شوم. تا اینکه متوجه شدم با یکی از کارمندان شرکتش رابطه دارد. وقتی به شوهرم گفتم که چرا با آن زن وارد رابطه شده و اعتراض کردم آنقدر مرا کتک زد که تا پای مرگ رفتم. من که کینه او را به دل گرفته بودم قرص خواب آور تهیه کردم و آن را داخل شیر موز ریختم. وقتی شوهرم شیرموز را خورد و بیهوش شد او را خفه کردم و سپس جسد او را به پشت بام بردم و در داخل بشکه فلزی به آتش کشیدم.

این زن ادامه داد:، چون دود زیادی در هوا پخش شده بود آتش را خاموش کردم و روی بشکه سیمان ریختم، اما چند روز بعد دو دخترم به بوی تعفنی که از پشت بام به مشام می‌رسید مشکوک شدند و به همین خاطر با پلیس تماس گرفتم.

به‌دنبال اعتراف‌های این زن و بازسازی صحنه جرم برای وی کیفرخواست صادر شد. اما در این میان دو دخترش که، ولی دم بودند از مادرشان گذشت کردند. به این ترتیب زیبا در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.

وی بار دیگر در دفاع از خود گفت: شوهرم مرد بداخلاقی بود و خیلی مرا اذیت می‌کرد دخترانم بار‌ها از من خواسته بودند که طلاق بگیرم و از دست کتک‌ها و آزار پدرشان راحت شوم، اما من نمی‌خواستم بچه‌هایم را رها کنم.

شب حادثه شوهرم خیلی علنی و مقابل من با همکارش تلفنی صحبت می‌کرد و شوخی‌های نامناسبی می‌کردند از عصبانیت به او اعتراض کردم، اما سعید بشدت مرا کتک زد. به او گفتم مهریه‌ام را اجرا گذاشته‌ام، اما فحاشی کرد و به اتاق خودش رفت. همین موضوع باعث شد کینه او را به دل بگیرم و دست به این جنایت بزنم.

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

حوصله خوندنش نبود  

از آن روزی ک خوردم سیب زمینی 😋دیگ دلم نیومد نخورم 😈انقد خوشم میاد وقتی روی اون زنگوله بغل علامت میاد میام میبینم لایک خوردم 😁وقتی ببینم ریپ کردین ذوق میکنم 😈انگا کلی سیب زمینی سرخ کرده گذاشتن جلوم😁 شمارو ب خدامیشع لطفا برای حل مشکلاتم و خونه دار شدنم یه صلوات مهمونم کنید 💛اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم 💕نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد 🍫آدم پیر به یکباره جوان خواهد شد 🍫نمدونم چ ربطی داره ولی گفتم شاید درس عبرتی بشه برای ایندگان🙄😜
2738
😱😱😱😱😱

زیبا تویی  

از آن روزی ک خوردم سیب زمینی 😋دیگ دلم نیومد نخورم 😈انقد خوشم میاد وقتی روی اون زنگوله بغل علامت میاد میام میبینم لایک خوردم 😁وقتی ببینم ریپ کردین ذوق میکنم 😈انگا کلی سیب زمینی سرخ کرده گذاشتن جلوم😁 شمارو ب خدامیشع لطفا برای حل مشکلاتم و خونه دار شدنم یه صلوات مهمونم کنید 💛اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم 💕نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد 🍫آدم پیر به یکباره جوان خواهد شد 🍫نمدونم چ ربطی داره ولی گفتم شاید درس عبرتی بشه برای ایندگان🙄😜

وایی مرده سنش رفته بالا خجالت نمیکشه وایی.

من عاشق زندگیمم و هر چه شکست بخورم قویتر میشم و زمین بخورم پا میشم و هر چیزی که در دنیا است برایم اندرز است از کوه استوار استواری و مقاومت را یاد گرفته ام از خورشید نورانی و مهربانی و گره از کار دیگران گشودن ......

😐😐😐😐وووووییی

💛زتمام‌بودنی ها تو همین ازآن‌من باش که به غیرباتوبودن دلم آرزوندارد💛من مطمئنم موفق میشم وکلی روزای خوب میسازم واسه خودم.میبینم اون روزی رو که لبخند عمیق رولب مامان بابامه وبهم افتخار میکنن😍تنشون سلامت😊خدایا شکرت😊از رویاهات دست نکش💪💪
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز