بخاطر بیماری نزدیک ۴ سال مریض بودم نمی تونستم حتی راه برم حالا ۴ ماه خوب شدم اما طی این چندسال همش به شوهرم مشکوک بودم خیانت میکنه چند بار هم گوشی زنگ میخورد زن بود اما همیشه انکار دوهفته پیش رفت آرایشگاه منم تو ماشین بودم دیدم ۲۰ دقیقه زیر دست آرایشگر با گوشی حرف میزنه زنگ زدم گفت اشغاله اما تند قطع کرد جواب داد منم شک کردم اومد منو خونه خواهرم پیاده کرد گفت میام میومد رنگش زدم گفت آب ببرم برا گلخونه کمک داداشش بعد یک ساعت زنگ زدم گفت کارم دیر میشه منم به دامادمون گفتم ببرم خونمون پماد بیارم خاستم ببینم خونه در کمال ناباروری ماشین جلو خونه بود .....تا یک روز به روش نسپردم وقتی هم گفتم خیلی کتکم زد چندین بار هم تو دوران مریضی سر همین خیانت منو زده زیر بار نمیره میگه من پاکم تا دیشب تو ماشین اومد زنگ زد به شاگردش نمیدونم چیکا کرد که رو بلندگو بود صدای زن اومد و یه بچه کوچک یکدفعه گفت اشتباه منم گفتم اخر شب میرم ببینم بعد شماره افغان گرفت گفت بجای ۹۱۰ وای ۹۰۱ گرفتم خاستم ببینم راست میگه اما شماره حذف شده بود میترسم بگم دوباره کتکم بزنه یک دختر دارم و فک کنم حاملم هنوز سونونرفتم اما دیر کردم حالا نمیدونم چیکار کنم خیلی دردناکه شرایط طلاق ندارم خانوادم حمایتمنمیکنه دوتا داداش دارم یکی شون معتاد بوده یک ماه ترک کرده اون یکم زیر خط فقر اصلا مخارج خانوادشو بزور تامین میکنه بابام هم خیلی اوضاع مالیش بد کلی قرض داره چندبار دعوا کردم قبول نکرد خیانت کرده خیلی کتکم میزنه وقتی بگم میگه به من اعتماد نداری برو خونه بابات اونجا بهتر برو اونجا اگه بهتر اما اگه بحث خیانت نباشه خیلی خوبه خدایی منم وظیفمو تابحال انجام ندادم ناهار ساعت ۳ میدم بهش شام هم گاهی میدم یا خونه خواهرم هستیم یا خونه خواهر به زندگی هم خوب نمی رسم اما رابطه جنسی عالیه اما حالا دیگه چشم دیدنشو ندارم نمیدونم چیکار کنم