آخه خیلی بده با اینکه نیاز دارم حاضر نیستم باهاش باشم الان مثل خواهر برادریم اصلا هیچیش برام مهم نیست حتی بره جای دیگه بهتره برام کلا خیلی دوسش داشتم عاشقش بودم ولی زد همه چیز و طی چند سال بهم ریخت هی دعوا بی مهری به خاطر مادرش نتونست بین زن باردارش و مادرش توازن برقرار کنه شبها تنهام میزاشت دیگه ازش سرد شدم خیلی