من تو محلمون داداشم با یه پسری دوست بود خیلی پسر سر به زیر و خجالتی ای بود
اون موقع متوجه نگاهاش و رفتاراش نمیشدم اما بعدا ک فهمیدم و فکر کردم یادم اومد چقد من خنگ بودم
پسر خیلییی خوبی بود ولی من هیچوقت ندیدمش
الان من چند ساله ازدواج کردم اونم ۳۳ سالشه هنوز ازدواج نکرده همیشه برام سوال بود که این چرا ازدواج نمیکنه بین دوستاش فقط این مجرد مونده
بعد چندسااال دخترعموشو که تو محلمون با هم دوست بودیم و تو اینستا اتفاقی پیدا کردم همینجور ک حرف میزدیم گفتم خدا بیامرزه عموتو (بابای پسره پارسال فوت کرد)گف آره حامد داغون بود داغون ترم شد گفتم چراا بعد تعریف کرد
فکر میکرد ک من میدونستم ک اون دوسم داره
جالبه همه میدونستن و من نفهمیدم
الان حس عذاب وجدان دارم که یه نفر زندگیش بخاطر من تباه شده..