2737
2739
اره واقعا تا خدا نخواد اتفاقي نميوفته ديشب به شوهرم ميگفتم چقد گناه دارم من،باردارم با اين كروناي ل ...

خوشبحالت که بارداری

کاش من باردار بودم و غصه ام خونه موندن  بخاطر کرونا بود

خدایا شکرت 🙏🏻❤️
خوشبحالت که بارداری کاش من باردار بودم و غصه ام خونه موندن  بخاطر کرونا بود

الهی😔 ،به چیزای مثبت فکر کن  ،به زودی  نی نی میاد تو دلت و به این روزا میخندی 

خدایا تو بساز تو بسازی قشنگتره ❤❤❤❤                                              

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

الهی😔 ،به چیزای مثبت فکر کن  ،به زودی  نی نی میاد تو دلت و به این روزا میخندی

خدا کنه روشنک...

تروخدا دعا کن برام...

انشالله به سلامتی زایمان کنی ، کاش وقتی نی نی تو بدنیا میاد منم باردار باشم

 ❤️❤️❤️

خدایا شکرت 🙏🏻❤️
خدا کنه روشنک... تروخدا دعا کن برام... انشالله به سلامتی زایمان کنی ، کاش وقتی نی نی تو بدنیا میاد ...

الهی آمین

رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ        به کوتاهیه آن لحظه ی شادی که گذشت غم هم میگذرد....
2731
خدا کنه روشنک... تروخدا دعا کن برام... انشالله به سلامتی زایمان کنی ، کاش وقتی نی نی تو بدنیا میاد ...

رفتی توی سیکل؟

رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ        به کوتاهیه آن لحظه ی شادی که گذشت غم هم میگذرد....
خوب بستگی داره چجوری درست کنی. مثلا با برنج لوبیا پلو عدس پلو باقالی پلو و... میشه درست کرد همه هم ...

مرسي عزيزم

اره شنيدم تو بارداري خيلي خوبه،از ترس اينكه فاسد شده باشه نخوردم ولي اخه مثه برنج و گندم ميمونه مگه فاسد ميشن!

من ريخته ام در رگ تو شيره جان..جان ِ مادر💜
خوشبحالت که بارداری کاش من باردار بودم و غصه ام خونه موندن  بخاطر کرونا بود

انشالله بزودي باردار ميشي اونم دوقلو به بالا😄 بعدشم اينجوري نباشه..اينقد بهت خوش بگذره كه تلافي روزاي انتظار دربياد🤗

من ريخته ام در رگ تو شيره جان..جان ِ مادر💜
اره همون گفتم اگه متفورمین میخوری اون قرص که روش زده گلوکوفاژ رو بخر ،همون متفورمینه ولی عوارضش کمتر ...

گلوکوفاژ رد شد از لیست داروها و الان پرخطره 

متفورمین خودمونم رفته برای ازمایش 

وقتي از همه كس و همه جا نا اميد شدي ، تازه خالص شدي براي صدا كردن خدااااا ..... وقتي صداش ميزني و خالصانه باهاش حرف ميزني، وقتي با تمام وجودت حس ميكني غير از اون كاري از دست هيچكس برنمياد ، اون لحظه چشم هايت را ببند،در دلت با خداي خود سخن بگو ، به همان زبان ساده ي خودت بگو ، هر چه ميخواهي بگو، او ميشنود . اگر به خدا اعتقاد داري  اگر باهاش حرف بزني و ازش كمك بخواي نميذاره دست خالي بموني . همه ي مشكلاتت رو رها كن و بگو خدايا خودت درستش كن ، چون تو قدرتش رو داري و من ضعيفترينم. اونوقت اروم باش و ببين كه چطوري همه چي درست ميشه .خدايا شكرت 💚لطفا من رو ببخش🤲🏻 دوستت دارم.♥️
2740
به نظرم دكترت خيلي خوب بود كه با دارو تو بيست روز گفت خوب ميشه شوهر من رفت پيش مغز و اعصاب اندازه يك ...

من برای میگرن فقط با نورتیپتیلین اروم میشم 

وقتي از همه كس و همه جا نا اميد شدي ، تازه خالص شدي براي صدا كردن خدااااا ..... وقتي صداش ميزني و خالصانه باهاش حرف ميزني، وقتي با تمام وجودت حس ميكني غير از اون كاري از دست هيچكس برنمياد ، اون لحظه چشم هايت را ببند،در دلت با خداي خود سخن بگو ، به همان زبان ساده ي خودت بگو ، هر چه ميخواهي بگو، او ميشنود . اگر به خدا اعتقاد داري  اگر باهاش حرف بزني و ازش كمك بخواي نميذاره دست خالي بموني . همه ي مشكلاتت رو رها كن و بگو خدايا خودت درستش كن ، چون تو قدرتش رو داري و من ضعيفترينم. اونوقت اروم باش و ببين كه چطوري همه چي درست ميشه .خدايا شكرت 💚لطفا من رو ببخش🤲🏻 دوستت دارم.♥️
😂😂😂😂 تصورت کردم باز خوبه تونستی استارت بزنی 😁😁

😂😂😂😂 

دقیقا به خودم امیدوار باشم😅

ولی دوستم که دقیقا سن بارداریش دو هفته قبل منه اومده بود خونه ما خودش رانندگی میکرد منم فکر کردم پس میتونم😂😂😂 حواسم نبود فندقام دوتان شکمم بزرگتره😅

میشه واسه سلامتی کوچولوهام صلوات مهمونم کنین⁦❤️⁩⁩ ی دنیا ممنونم
دختر خودشونم زایمان می‌کرد تنهاش میذاشتن ک الان انتظار دارن مادرت نیاد؟!!! 

حیف اون موقع نبودم ببینم برای دختراش چیکارا کرده ولی خب الان واسه من دور برداشتن😏 همسرم میگه ی گوشمون در ی گوشمون دروازه ما کار خودمونو میکنیم تو ناراحت نشو


میشه واسه سلامتی کوچولوهام صلوات مهمونم کنین⁦❤️⁩⁩ ی دنیا ممنونم
حیف اون موقع نبودم ببینم برای دختراش چیکارا کرده ولی خب الان واسه من دور برداشتن😏 همسرم میگه ی گوشم ...

همش فکر میکنم این مادر شوهرها با خودشون چی فکر میکنن مگه خودشون دختر ندارن. 😔😔😔😔

سلام خوبین 🙈 من خیلی بیشعور شدم میدونم

دلمم براتون تنگ شده

من با مامانم میرم سر یه کاری محیطش خیلی باحاله خیلی حس مثبت میده بهم صبح زود میرم تا 8 الی9

خسته میشم چند ساعت باقی مونده رو هم کارای شخصی رو میکنم بعضی وقتا هم از خستگی پرپر میشم😂


من دوشنبه رفته بودم پیش اقا مهربونه اقای جعفری تنها رفتم 

اونجا فهمیدم حکم جلب سعید هم اومده بعد جعفری با کلی نصیحت بهم گفت توافقی جداشین و.. 

جلوی من زنگ زد به سعید به اونم پیشنهاد داد توافق کنید 

منم به جعفری گفته بودم خونمو بده 27 گرم طلامم بده جهازمم میخوام 


حالا بماند که چه گندی زدم تو این مدت🙈


دیشب سعید اینا اومدن با پدر مادرش کلی التماس و معذرت‌خواهی و... 

ولی نگفت تمام حق و حقوق رو میدم بهت نگفت خونه بنامت میرنم فلال میکنم.. 

بعد من خونه عمم بودم دیگه یعنی جلسه خونه عمم بود مادر بزرگ و پدر بزرگ پدریم هم بودن مامانم و دایی بزرگمم بود عمه کوچیکمم همچنین 

بعد همشون جبهه گرفته بودن ک برگردم 

فقط بابام میگفت هرچی دخترم بگه 

یه جا بابای سعید گفت علی اقا(بابام. یعنی) شما یه صحبت دیگه با فاطمه بکنید 

بابامم گفت باشه من یه هفته دیگه ام باهاش حرف میرنم 

منم قاطی کردم یهو در جواب بابام داد زدم گفتم تمام حق و حقوق مال منه هیچ کدومتونم پشتم نباشید من کار خودمو میکنم من تصمیم خومو گرفتم شماهم باید احترام بزارید به تصمیمم

بعد مامان بزرگم گفت یعنی ما حرف نزنیم دیگه داییمم گفت پس برا چی دور هم جمع شدیم

منم گفتم نظر همتون واسم محترمه ولی من تصمیمم همونه

گفتم این جلسه چیز دیگه ای بوده شما چرا موضوع رو عوض کردین 

باباش گفت چی بوده منم گفتم پسرت خوب میدونه.. 

بعد باباش گفت خب علی اقا نظر شما چبه چطور توافق کنیم حالا که فاطمه تصمیمش رو گرفته

بابامم گفت نصف خونه با جهاز مال فاطمه😐 نصف خونه با ماشین واسه سعید

بابای سعیدم گفت خب آ اگه 50 تومان با جهاز رو بدیم قبوله

منم باز قاطی کردم به بابام گفتم 

خودتو خسته نکن

به بابای سعید نگاه کردمگفتم نیرم وکیل میگیرم بهش میگم 50 تا سکه مال خودت نوش جانت 50 تا مال من ولی همشو از حلقومتون میکشم بیرون

بعد فامیلام گفتن باادب باشم😬

بعدش باباش گفت دیتت درد نکنه اون رویه خودتم بهم نشون دادی


حیف حیف ک نتونستم قشنگ جواب بشون رو بدم چون از دو طرف فامیل حساب میشدن فامیلام باز جواب منو میدادن

سعید گفت سند خونه نیست تو بر داشتی؟ 

گفتم اره میزاشتم ک تو ميرفتي هاپولی میکردی 

همونطور که سند ماشین و قولنامه خونه رو برداشتی 

خونه ای که منو عذاب دادی تا خریدی (اینجا از نگاه سعید ترسیدم) 

بعد باباش گفت پس ما بریم فکرامون رو بکنیم خبر میدیم




بماند که من چقدر از دست بابام و فامیلمون حرص خوردم😐 انگار سر راهی ام 

البته وقتی سعید اینا رفتن عمم اینا گفتن حرفای ما فرمالیته بود جلوی اونا، 😐


من مانتو کوتاه تنم بود وقتی رسیدم خونه عمم اوناهم بودن شلوارمم راسته بود و مقنعه تماما مشکی بودم

همچنین نگام میکردن که... 



   ﮼‌بی‌حسیِ‌مُطلق‌نسبت‌به‌همه‌چیز...                                           « غَریبه های زیادٓی میبینَم ك رِفیق ترینم بودَن!                 ایمانتان‌بویِ‌گناه‌میدَهد..   

خدایی دلم برای همتون تنگ شده 


   ﮼‌بی‌حسیِ‌مُطلق‌نسبت‌به‌همه‌چیز...                                           « غَریبه های زیادٓی میبینَم ك رِفیق ترینم بودَن!                 ایمانتان‌بویِ‌گناه‌میدَهد..   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687