پسرش که نیس از شب قبل غذاشو میبنده بهترین هم براش میزاره
ملودی جون پارسال رفته بودم چند روز خونه بابام بمونم دلم واشه بدتر دلم گرفت خیلی اذیت شدم
مث اینکه بابام از صبح زود میرفت سرکار ساعت 11. 12 شب میومد وقتی میومد خونه ن چایی آماده بود ن غذایی رو گاز بود برقا خاموش همه خواب.
بابام که اعتراض میکرد زنش میگفت پسرم صبح میره مدرسه شب زود باید بخوابیم خودت که میای غذاتو گرم کن
بعد بابام میگفت برای من نشده یه صبح بیدار شه صبحانه بده اما از وقتی پسرش صبحی شده صبح به صبح پامیشه تا ب بچش صبحانه بده
میگفت قبلا که ظهری بود مهم نبود که تا ساعت چند بیدار بمونیم مهم نبود که من میرم سرکار
وای خدا باز یادم اومد😭
چه روز گوهی بود امروز ببخشید بیتربیت شدم
منظورم اینه برای شوهر خودشم رفتارش اینجوریه چه برسه به ما
فکر کردی برا چی میگم زندگی بابامم خوب نیست
اصلا بعد جدایی شون هممون بدبخت شدیم!