2737
2739

از دیروزه با نامزدم قهرم تا حالا نشده بود ۱روز کامل قهر کنیم دیروز صبح بخیر گفت گفتم لطفا با من حرف نزن گفت چشم عصر ام چند بار زنگ زد جواب ندادم هی رد تماس میزدم ولی دیگه از دیشب تا حالا کاری نکرده ☹️خیلی دلم براش تنگ شده اونم هی واتس اپ آنلاین میشه ولی من چیزی نمیفرستم چه کنم حالا؟؟

چرا قهره

 خدایا شکرت بخاطر نی نی تو دلم ... ان شالله قسمت همه منتظرا💗یه خانوم متاهل و ۲۶ ساله ام با روحیه لطیف و مهربون😍عاشق همسرمم از وقتی به زندگیم اومده دنیا واسم خیلی قشنگتر شده💑دنیا خیلی جای قشنگی میشه اگه یه ذره باهم مهربونتر باشیم😊

وقتی زیاد ناز کنی نازکشه یا میره یا بهم‌میریزه . قهر کلا خوب نیست مگه ب شرط شیرینی اشتی زود بعدش . قهر سردی میاره

هرگاه خواستم بگویم دوستت دارم گفتم حالت چطور است ... و من تورا خیلی حالت چطور است...

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

نزار قهرت طولانی بشه طرف زنگ زده خوب جوابش میدادی جدیدا مردا زیاد حوصله ناز کشیدن ندارن زود زده میشن ها

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
2740

عزیزم قهر کن ولی جواب بده و باهاش حرف بزن 

منتهی سرسنگین باش

جواب ندادنت اصلااااا درست نبوده 

حالام خودت باید پیام بدیو منت کشی کنی🙁

 همیشه یادمان باشد که نگفته هارا میتوان گفت، ولی گفته  هارا نمیتوان پس گرفت، چه سنگ را به کوزه بزنی چه کوزه را به سنگ، شکستن با کوزه است... دل ها خیلی زود از حرف ها می شکنند.........................!  قضاوت نکنیم! زخم زبون نزنیم! 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»💞
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687