سلام دوستان من چند روزیه خونه مادرشوهرم هستم توخونمون سفیدکاری داریم ازوقتی اومدم اینجا همش کاراشو میکنم همه جاروتمیزمیکنم وقتی کاراشو میکنم ازم تعریف میکنه وقتی میشینم چپ چپ بهم نگاه میکنه خواهر شوهرمم اصلا هیچ کاری نمیکنه فقط دستور میده
زیادی خوبی کردی فک کردن وظیفته😡
خودت بهشون رو دادی
دیگه نکن 😕
کاش میرفتی تو کوچه چادر میزدی اونجا نمیرفتی
اخرش دعوای شیطان وانسان تموم میشه ولی مادرشوهروعروس تموم نمیشه
میرفتی خونه مامان خودت
اول اخر عروس بده ای منکه خیلی وقته دستمو داغ گذاشتم خونشون جز ظرفا کاری بکنم
ادم تو خیابون بخوابه خونه مادر شوهر نمونه تجربش کردم که میگم
اه ازشون حالم بهم میخوره همشون پررو و پر مدعا😤🙅🙅 تقصیر خودمونه لطف مکرر وظیفه مقرر میشه عزیزم نمیشد شما میرفتی خونه مامانت عزیز تر هم بودی
خوبی که از حد بگذرد.....
ازبس خوبی کردین فکر میکنند وظیفتونه اعتدال رو رعایت کنید
بچه ی کوچیک دارم برا همین نتونستم تو چادر بمونم
اشتبلهت همینه ک همه کارو میکنی
خونه مامانم نمیتونستم برم چون ازعروسمون بدم میادخیلی بی سلیقه اس داداشمم به خاطر اون بامن لج میکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
