بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ای آن که دیگر ندارمت بدان که همچنان از اعماق وجود دوستت دارم ؛ بدان هرگز توان تکرار خاطرات مشترکمان با شخص دیگری را ندارم؛ من بعد از تو هیچ وقت نخواستم گذرم به کافههای فردوسی بخوره؛ بعد از تو همیشه با بغض از میدان کاج رد شدم؛ وقتی بعد از تو رفتم شمال برای اولینبار دیگه از نگاه کردن به دریا لذت نبردم؛ دیگه توی تراسی که با هم هزارتا عکس داشتیم پام رو نذاشتم و حس میکردم اون خونهای که با ذوق چیده بودیم برام قفسه ولی هنوز همه چیز سرجاشه چون بعد از تو هیچکس سلیقهاش مثل تو نشد .دلم خیلی برات تنگ شده برای دیدن صورت قشنگت که نمیدونم خاک سرد و بیرحم باهاش چکار کرده؟دلم خیلی برای لمس دستهای گرمی که زیر خاک سرده تنگ شده.روزهای آخر بابت خیلی چیزها دلگیر بودم و نشد بیام پیشت و برای آخرین بار باهات وداع کنم چون باور نداشتم تو میری و فکر میکردم مثل همیشه میای و همه چیز رو از دلم در میاری...چون نشد خداحافظی کنیم داغ دلم هرروز تازهتر از قبل میشه حتی تو روز خاکسپاری نشد جمعیت رو کنار بزنم و بیام از ته دل گریه کنم و جیغ بزنم تا کمی سبک بشم و بغصم توی گلوم خفه شد آخه خیلی سخته که حتی نتونی اونقدری که دلت میخواد برای عزیز از دست رفتهات گریه کنی تا خالی بشی.کاش حداقل به خوابم بیای عزیزان لطفاً ازم نپرسید امضا در مورد چهکسی هست. ممنونم
بگو من چه بدونم یه علاف هی میخوادباهام دوست بشه منم اعصابم خورد میشه میخوام خطموعوص کنم چه بدونم لابدبرادریکی از بچه هاس شمارموپیداکرده این خط جدید که بگیرم به هیچکس شماره نمیدم والا
شانه ات رادیر آوردی،،،سرم را باد برد،،خشت خشت و آجرآجر،پیکرم راباد برد،،،،من بلوطی پیربودم پای یک کوه بلند،،،نیمم آتش سوخت،،،نیم دیگرم راباد برد،،،،ازغزلهایم فقط خاکستری مانده به جا،،،،بیتهای،روشن و شعله ورم را باد برد،،،باهمین نیمه،همین معمولی ساده بساز،،دیرکردی نیمه ی عاشقترم را بادبرد،،،بال کوبیدم قفس رابشکنم،،عمرم گذشت،،،،وانشد بدتر از آن،،بال و پرم را باد برد