ببین من یک دفعه که عاشقانه کنار هم نشسته بودیم
بهش گفتم فکر نمیکردم انقدر بتونم دوست داشته باشم
دلم میخواست زندگیم تنوع پیدا کنه چون تا27 سال هیچ دوست پسری نداشتم
با خودم می گفتم خانوادم اگه نزاشتن
برم سرکار این بهترین فرصت برای رفتنم به خارج هست
چون از خیلی وقت دوست داشتم برم
ولی نمیزاشتن
اما ناغافل عاشقت شدم
حالا همش بهم میگه منو بازی چه ی خودت کردی
در صورتی که اصلا اینطور نیست
کارمو از دست دادم مامانم مریض شد بابام سر یه خواستگار کتکم زد
چکار کنم این حس و بهم نداشته باشه
میگه منو بازی دادی
از حرفی هم که به بابام زدم که خیلی دوسش دارم تنها مشکلم اینه طرف فامیلشه
میگه پشتم و خالی کردی
ولی چه جوری حالیش کنم
تو رو خدا کمکم کن
من رابطه ی عمیقی باهاش داشتم
با اینکه اهل محرم و نامحرم هستم ولی چون عاشقش بودم
متاسفانه گناه کردم
میگه فکر میکردم با بقیه فرق داری دیدم از همه بیشرفتری
چکار کنم
نمیخوام راجع به من اینجوری فکر کنه
دلم میخواد علاقمو بفهمه