2733
2734
اره  شما متاهلی ؟ میشه  تاپیک عشقمو بخونی خیلی تنهام  اینجور که پیداست عاقل هستی ...

آره متاهلم ...ببین متوجه هستم تنهایی چقدر بد هستش یک ازدواج خوب با یک کیس خوب بهترین اتفاق زندگی آدم هست..وقتی با گزینه خوب از همه لحاظ ازدواج میکنی چنان حس خوب و ارامشی پیدا میکنی همش حسرت میخوری که ای کاش از اول بدنیا آمدنت طرفت رو پیدا میکردی و هیچ ثانیه ای در زندگیت بدون اون نمیگذشت ولی همه اینها مستلزم اینه با بهترین ازدواج کنی از همه لحاظ...فقط احتیاط کن اونچه تو ذهن آقایان میگذره با اونچه تو ذهن ما میگذره زمین تا آسمون اختلاف دارد اکثرا دنبال چیز دیگری هستن و هیچ ابایی ندارند برای رسیدن به خواسته شوم خود حتی پیشنهاد ازدواج الکی هم بدهند وقتی شوهرم از افکار تو ذهن اقایون برام گفت از خیلی رفتار هام در مجردی خجالت کشیدم چون اصلا چنین تصوری رو نسبت به اقایون نداشتم...برای در خطر موندن از چنین اتفاقاتی هنگام آشنایی با کسی هم منطقی فکر کن هم هوشمندانه هم صداقت با خانواده خودت اونها رو همیشه مطلع کن چون تنها کسانی هستند که خودت رو از خودت بیشتر می خواهند

آره متاهلم ...ببین متوجه هستم تنهایی چقدر بد هستش یک ازدواج خوب با یک کیس خوب بهترین اتفاق زندگی آدم ...

ممنون عزیزم

چند سالته؟

چند ساله ازدواج کردی؟

این تاپیک منه

لطفا بخون

خیلی دلتنگو نگرانم

https://www.ninisite.com/profile/forum/topic?topicId=4470711&slug=گفت-اگه-یبار-دیگه-بزنگی-به-بابات-میگم&postId=139968146


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ممنون عزیزم چند سالته؟ چند ساله ازدواج کردی؟ این تاپیک منه لطفا بخون خیلی دلتنگو نگرانم https ...

ببین من سرگذشت خودم رو بهت میگم خودت بهتر میتونی تصمیم بگیری من ۲۷ سالمه چند سال قبل از ازدواج با یک پسره همدیگرو می خواستیم ولی خانواده ام مخالف بودند چون میگفتن در شان خانواده ما نیستن ولی من پنهانی باهاش بودم و عشق کورم کرده بود سه سال باهاش بودم خیلی میخواستمش تو این مدت کلی خواستگار برام اومد همه رو با یک بهانه رد میکردم چون دلم با اون بود حتی قبل از جلسات خواستگاری بهش زنگ می زدم و ازش راهنمایی میگرفتم چه از خواستگارم سوال کنم و دستش بیندازم و بعد از خواستگاری ها بهش زنگ می زدم کلی به خواستگار ام می خندیدیم خیلی همو می خواستیم ولی خانواده مخالف من فکر میکردم بدون اون میمیرم کلی شب ها تا صبح گریه کردم واسه بدست آوردنش دعا کردم نذر کردم نماز حاجت خوندم ولی نمیشد تا اینکه یک شب شوهر فعلیم اومد خواستگاری دفعه اول که دیدمش و باهاش. صحبت کردم چنان مجذوبش شدم تو همون جلسه خواستگاری تو دلم گفتم خاک بر سرم تا حالا عمرم رو با کی تلف کردم همون شب بزرگترین تصمیم زندگیم رو گرفتم و زنگ زدم بهش گفتم میخوام با خواستگار امشبم ازدواج کنم چون واقعا تازه فهمیده بودم تا حالا برداشت من از عشق اشتباه بوده و تازه متوجه شدم الان عاشقم هرچه پسره تلاش کرد نتوانست منو برگردونه الان بعد از گذشت پنج سال از زندگی روزی هزار بار شکر خدا رو میکنم که به موقع عقلم رو بکار بستم و یک درصد فکر میکنم اگر به اون میرسیدم و به شوهرم نمیرسیدم الان هیچوقت چنین حس خوشبختی نداشتم و از خدا و خانواده ام ممنونم که نگذاشت ن به او برسم چون شوهرم رو از دست میدادم حالا خودت من رو با خودت مقایسه کن من که اونجوری بودم الان بهش میگم حماقت شما که اوضاع تون این شکلی هست خدا رو دریاب و ازش بخواه عشق واقعی رو جلوت بگذاره همونی که از بچگی تو رویات بوده نه هرکسی که جلوت سبز شده شما چون با این آقا بودی وابسته شدی خیال میکنید عشق همینه و کل دنیا همینه در حالیکه اون بیرون آ دم های بهتر ی هم هست که لایق شما هستند و وقتی با اونا آشنا بشی میفهمی عشق و وابستگی اونه نه این پسره که داستانش رو نوشتی

2731
ببین من سرگذشت خودم رو بهت میگم خودت بهتر میتونی تصمیم بگیری من ۲۷ سالمه چند سال قبل از ازدواج با یک ...

ممنون از صداقت 

گلم چه جوری 

تمومش کردی ؟؟

دلش نشکست؟؟

عذاب وجدان نداشتی؟؟

اینکه به من گفتی تو با این اوضاع منظورت طلاق قبلیش بود

یا بی احترامی که بهم میکنه یا مخالفت خانواده؟

ممنون میشم خیلی بی رودربایستی بگی

خیلی تنهام مغزم کار نمیکنه

ببین من سرگذشت خودم رو بهت میگم خودت بهتر میتونی تصمیم بگیری من ۲۷ سالمه چند سال قبل از ازدواج با یک ...

ببین جسارتا شوهرت چه ویژگی ای داشت که مجذوبش شدی ؟؟

پولدار بود؟

یا شخصیت انچنانی داره

2740
ببین من سرگذشت خودم رو بهت میگم خودت بهتر میتونی تصمیم بگیری من ۲۷ سالمه چند سال قبل از ازدواج با یک ...

اون ادم و فراموش کردی ؟؟واقعا

اصلا دلت تنگ نمیشه؟؟

من بابام گفت اگه دیگه نمیتونی با کسی دیگه باشی با این باش

ولی ما صد در صد مخالفیم

واقعا موندم چه کنم

ممنون از صداقت  گلم چه جوری  تمومش کردی ؟؟ دلش نشکست؟؟ عذاب وجدان نداشتی؟؟ اینکه به م ...

بدلیل بی احترامی که بهت میکنه عرض کردم بهتر از این آدم هم هست و شاید تو تقدیرت باشند که نمی دونی....به راحتی گذاشتم کنار اینقدر جذب شوهرم شدم که گاهی وقت ها یاد اون موقع ها میفتم از خودم بدم میاد که اگر خانواده مخالفت نکرده بودند و من به او رسیده بودم هیچ وقت به شوهرم نمیرسیدم و اصلا دوست ندارم همچین اتفاقی رخ میداد من اون موقع از روی جهل خیلی به خدا اعتراض میکردم چرا به دعا های من توجه نمیکنه ولی بعدا فهمید م خدا چیز هایی رو میدونست که من بی خبر بودم و از سرنوشتی که در انتظار م خواهد آمد بی خبر بودم ...شوهرم هم نه پولدار بود نه مال و اموال خاصی داشت و نه حتی خیلی زیبا بود فقط باهوش بود و این هوشش هم در صحبت کردن ‌ هم کار هاش دیده میشد و منم جذب همین صحبت هاش شدم از اول که اومد گفت من هیچ چیز ندارم ولی تورو به همه خواسته هات میرسونم و همین اتفاق افتاد الان هر قولی میده مطمئنم عملیش میکنه چون اینقدر فکر میکنه یک راهی برای رسیدن بهش پیدا میکنه...وقتی تو جمع حرف میزنه همه میخکوب میشند هر بحثی میخواد باشه سر رشته داره مجلس رو بدست میگیره و من ذوق زده میشم وبا افتخار بعش نگاه میکنم. بعضی وقت ها فکر میکنم خاک بر سر من اون قبلی چیزی بود که من میخواستم باهاش ازدواج کنم....اصلا هم عذاب وجدان ندارم اون بره با هم سطح خودش من اینقدر اعتماد بنفس گرفتم بعد دیدن شوهرم و به خودم گفتم حق من اینه و این مرد نه اون قبلی پس چرا دست کم گرفته بودم خودم رو....شما هم اگر میبینی واقعا در حد و اندازه ات نیست ردش کن مطمئن باش بهترین ها بیرون در انتظار ت هستند فقط باید دیده بشی.... زیباترین دختر دنیا هم باشی دیده نشی هیچ کس سراغت نخواهد امد

اون ادم و فراموش کردی ؟؟واقعا اصلا دلت تنگ نمیشه؟؟ من بابام گفت اگه دیگه نمیتونی با کسی دیگه باشی ...

اصلا هم دلتنگش تا حالا نشدم چون وقتی مقایسه میکنم با شوهرم جای دلتنگی نمیمونه اختلاف زمین تا آسمونه اگر همزمان أین دو رو میدیدم هیچ وقت جواب سلام اولی رو نمیدادم چه برسه دوستش داشته باشم مشکل ما دخترا اینکه همه آدم هایی که میخوان بیان توزندگیمون باهم نمیان تا بهتر لتتخاب کنیم و معمولا جذب اولین میشیم ولی شاید بهترین لزوما اولین انتخاب نباشه...الان نسبت به اون متنفر هستم و به خودم میگم اگر من با اون کات میکردم شاید زودتر به شوهرم میرسیدم ولی حماقت خودم باعث شد چند سال دیرتر به این خوشبختی برسم

بدلیل بی احترامی که بهت میکنه عرض کردم بهتر از این آدم هم هست و شاید تو تقدیرت باشند که نمی دونی.... ...

چه جوری دیده بشم؟؟

نزاشتن دیگه سرکار برم 

برای اینکه جدایی بیافته بینمون  

 

بدلیل بی احترامی که بهت میکنه عرض کردم بهتر از این آدم هم هست و شاید تو تقدیرت باشند که نمی دونی.... ...

ببین من یک دفعه که عاشقانه کنار هم نشسته بودیم

بهش گفتم فکر نمیکردم انقدر بتونم دوست داشته باشم

دلم میخواست زندگیم تنوع پیدا کنه چون  تا27 سال هیچ دوست پسری نداشتم

با خودم می گفتم خانوادم اگه نزاشتن 

برم سرکار این بهترین فرصت برای رفتنم به خارج هست

چون از خیلی وقت دوست داشتم برم 

ولی نمیزاشتن

اما ناغافل عاشقت شدم

حالا همش بهم میگه منو بازی چه ی خودت کردی 

در صورتی که اصلا اینطور نیست

کارمو از دست دادم مامانم مریض شد بابام سر یه خواستگار کتکم زد

چکار کنم این حس و بهم نداشته باشه

میگه منو بازی دادی

از حرفی هم که به بابام زدم که خیلی  دوسش دارم تنها مشکلم اینه طرف فامیلشه

  میگه پشتم و خالی کردی 

ولی چه جوری حالیش کنم

تو رو خدا کمکم کن 

من رابطه ی عمیقی باهاش داشتم

با اینکه اهل محرم و نامحرم هستم ولی چون عاشقش بودم 

متاسفانه گناه کردم

میگه فکر میکردم با بقیه فرق داری دیدم از همه بیشرفتری 

چکار کنم

نمیخوام راجع به من اینجوری فکر کنه

دلم میخواد علاقمو بفهمه

ببین من یک دفعه که عاشقانه کنار هم نشسته بودیم بهش گفتم فکر نمیکردم انقدر بتونم دوست داشته باشم دل ...

اینجوری که میگی شما واقعا عاشق اون هستید ولی طرف مقابل خیر شاید دوست داشته باشه ولی عاشقت نیست پس خیلی نگران از دست دادنت نیست بر خلاف شما وقتی رابطه ها اینجوری باشند یکی که بیشتر عاشق هستش ضربه میخوره...اشتباه کردی رابطه رو عمیق کردی من تو چند سال دستم بهش نخورد فقط تلفنی و چند دفعه ای مکان های عمومی همو دیدیم...وقتی پای اونجور رابطه ها وسط میاد برا خانم ها سخته چون اگر برند با کس دیگری هم احساس گناه میکنن هم عشق قبلی او ذهنشون میمونه چون وارد جزییات شدند و خیلی باهم خصوصی بودند با این شرایط خیلی توصیه نمی کنم بری با شخص دیگری چون ممکنه نتونی قبلی رو فراموش کنی و در حق اونیکه بعد میاد تو زندگیت خیانت کنی البته خیانت فقط جسمی و جنسی نیست ذهنی هم هست با یکی زندگی کنی ولی فکرت پیش شخص دیگری باشه مخصوصا تو رابطه که قطعا تو ژن بچه های آینده تون آسیب میزنه...برای دیده شدن محیط های مناسب مانند محیط های کاری.شغلی ....تحصیلی....کلاس های زبان ....کلاس های هنری برای پیدا کردن شخص مورد نظر...و محیط های مانند جلسات خونگی مذهبی مساجد برای مورد های سنتی










 

اینجوری که میگی شما واقعا عاشق اون هستید ولی طرف مقابل خیر شاید دوست داشته باشه ولی عاشقت نیست پس خی ...

متاسفانه برای هر خوشحالیش همه کار کردم

البته نه کار خاصی ولی برای من که اهل رعایتم خیلی سخت بود

هر چند بعضی وقتا میخواست دستمو بگیره کوبیدم رو دستش 

اما واقعا دلم یا نمیدونم نفسم یه چیز دیگه میگفت

ببین من خیلی تنهام میشه 

روشنم کنی که برای چی میگی 

اون ادم به اندازه ی من منو دوست نداشت؟؟

اون به من گفت نامردم

ایا واقعا من نامردی کردم؟

چند بار تو این دو سال علی رغم میل باطنیم بهش گفتم بیخیال من  شو فایده نداره  

چون نمیخواستم به اینجا برسه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

مروارید چشم

نعیمه00 | 18 ثانیه پیش

لیزر اربیوم

z_r_kh | 18 ثانیه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز