بزارید ی خاطره خنده دار بگم داداشم پزشکه بخش اعصاب روان کارمیکرد میگفت پدرپسری باهم اومدن
گفتم مریض کیه پدر اشاره به پسره
پسره اشاره به پدر
حالا این میگفت تویی مریضی اونم میگفت تو مریضی
بخاطر که داروها عوارضشون بیشتر هست .
من بخاطر عفونت ریه دارو خوردم معده ام سرد شده مشکلات بهم زدم .
شدیداباهات موافقم ینی زدی توخال فامیلای ماهم همینطورن چندشب پیش مراسم داشتیم واسه پدرخدابیامرزم هیچکدوم ازفامیلاکمک نکردن مامانم طفلی دست تنهاازآخر یه بنده خداغریبه پاشد همه کارارو انجام دادمنم کمک میکردم بااین وضعم ینی فامیلامون ازجاشون تکون نخوردنا فقط شامو خوردن والفرار😐
وای
خب اول باید بره روانکاو با صحبت و مشاوره درمانش کنه
چه میدونم کلی روش هست بدون دارو بعد روانپزشک😏منم چند سال پیش سر استرس کنکور رفتم روانپزشکی که معرفی کرده بود یکی
اسمش یادم نیست ولی شهرک غرب بلوار دریا بود خدا ازش نگذره پول گرفت یه مشت دارو گرونم داد تپش قلب و قلب درد گرفتم 😓
دکترمن گفت هشت ماه کافیه .سرترالین وریسپریدون داد.ولی ریسپریدون باعث شدپریودنشم برام عوضش کرد.من ترس واضطراب که میگیرم به حاله سکته میفتم تمام بدنم لمس میشدودست وپام میلرزیدونفس تنگی میگرفتم گاهی ام حاله تهوع حتی قلب درد.اولش پراپرانول میخوردم ولی اثرش موقت بودوباعثه تکررادرارمیشددیگه رفتم دکتربهم داروداد
دختر خاله ات افسردگی نداره یک بیماری دیگه داره احتمالا
دو قطبی هست
افسردگی‌اصلا اینجوری نیست که حال خودتو نفهمی
بیماری دیگه ای داره
یه عده از اینور بوم افتادن مثل دخترخاله شما یه عده هم از اونور بوم!!!یکم ناراحتن خودشونو میبندن به فلوکسیتین خوابشون نبره مثل نقل و نبات ارامبخش میخورن!!!!
