2737
2734
عنوان

خیلی شلختم ...

216 بازدید | 7 پست

سلام دوستان عزیز...

دوسالی میشه ک ازدواج کردم.شوهرم ب شدت ادم منظم و تمیزیه،منم ادم تمیزی هستم ولی خیلی شلختم همیشه خونم نامنظم .یه روز نشده کل خونم مرتب باشه یکی از اختلافاتی اساسی من و شوهرم همینه.برنامه هفتگی ریختم ولی یه وقتایی نمیرسم انجام بدم چون 4ماهی میشه ک بچه دار شدیم .خودم خیلی دوس دارم خونه مرتبی داشته باشم ولی نمیشه چکار کنم تو روخدا بگین

  

منم 

دلیلشم اینه مرتب میکنم بعدش لباس ورمیدارم وسیله برمیدارم نمیذارم سرجاش

اشپزی میکنم ظرفا و چیزایی ک استفاده میکنم تلنبار میشه

اینکارا رو نکن دیرتر بهم میریزه

اگه قرار بود اولین ها بهترین باشن، الان ساندیس بهترین بود 😁

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

هرچیزیو بر میداری بزار سرجاش، الکی ریخت و پاش نکن توی پذیرایی هیچی نخورید که کثیف نشه


با بچه ،مرتب بودن سخته اما سعیتو کن

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
2731

سعی کن واسه چند ساعت کمکی داشته باشی ک بچت رو نگه داره و حسابی خونت رو مرتب کن

بعدهم هرچیزی رو سرجاش بذارو بعداز شام و نهار زود ظرفاتو بشور....خونه نامرتب خیلی آدمو کسل و بی انگیزه میکنه

 چشم به فردا دوختم شاید از من ما بشه                            گره دلتنگیام با دستای تو وا بشه.....                                *********************************                     نه جونمو بگیر نه پای من بمیر منو همیشه زندگی زده          صدا اگه صداست خدا همون خداست چرا همیشه حال ما بده .....تو فرصت کمت نفس کشیدمت که زندگیمو زیر و رو کنم....بخاطر خودم شبیه تو شدم که آرزوتو آرزو کنم😔                     

شب که میخواب بخوابی ظاهر خونه رو تمیز کن و بخواب...فردام که بیدار شدی خورده کاریارو انجام بده...حالا که بچت ۴ ماهشه کار به زندگیت نداره اگه بزرگتر شه میخوای چکار کنی؟

تازه بچه دار شدی خیلی حال نداری. تمیزکار بگیر کمکت بده چند روز یه بار. بعدم برا خودت برنامه داشته باش. من یه مدت حال و حوصله نداشتم یه دفترچه گذاشتم تو آشپزخونه به محض اینکه کاری انجام میدادم توش مینوشتم .مثلا سه شنبه: ۱...۲...۳... . اینجوری. حتی اگه دوتا بشقاب میشستم یا لباس میذاشتم تو ماشین مینوشتم 😊 با خودمم حرف میزدم مثلا میگفتم افرین خسته نباشی .کم کم دیدم انرژی گرفتم و خودکار شدم.یعنی دیگه واسه کارام بهانه نمیوردم. کمکی هم میگیرم ماهی یه بار چون هم خونه بزرگه هم بچع دارم و یکی هم تو شکممه 😉 اینو امتحان کن  منکه جواب گرفتم

2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز