2733
2739
عنوان

زیارت روزانه شهدا ( روز شصتم ) ... شهید حسین محرابی 🌿🌿🌿🌿🌿

| مشاهده متن کامل بحث + 1625 بازدید | 277 پست

چه زمانی با شما تماس گرفتند و گفتند به منزلتان می‌آیند؟


یکشنبه ساعت 8 صبح بود که تماس گرفتند و گفتند حاج‌آقا می‌خواهند تشریف بیاورند و ساعت 9 آمدند.


از لحظه ورود ایشان برایمان بگویید.


وقتی دم در به استقبالشان رفتیم، ایشان خیلی ساده و صمیمی، سبد گل خیلی بزرگی دستشان گرفته بودند. گفتند: «گل را می‌خواهم خودم بدهم به خانواده شهید». برای من خیلی جالب بود که سردار با اینکه دستشان ناراحت است، گل را خودشان گرفته‌اند. هنگامی‌که سردار وارد خانه شدند زینب داشت داخل اتاقش نماز شکر می‌خواند. سردار سراغ زینب را گرفتند و به ایشان گفتم مشغول خواندن نماز شکر است.



🫧ثواب تمام تاپیک ها ، پست های معنوی ، دعا وصلوات هدیه به نیابت  همه ی شهدا مخصوصا شهید سردار قاسم سلیمانی تقدیم به پیشگاه اُمّ الآداب مادر عشق و ادب ،حضرت ام البنین( س) -(او کہ شایسته یِ آن خانه یِ سرمدی شد) « السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ».🫧

اشخاص مختلفی به خانهٔ ما آمدند ولی هیچ‌کدام این صفا و صمیمیت را نداشتند.


در طی دیدار چه اتفاقاتی افتاد؟


همان ابتدا سردار گفتند: «زینب و فاطمه بیایند کنار خودم بنشینند.»


وقتی من صحبت کردم و فاطمه وصیت‌نامهٔ شهید را خواند، سردار گفتند: «این روحیه مقاومت و جهاد در گوشت و پوست این خانواده نهادینه شده. به اینجا که آمدم از شما روحیه گرفتم.» و اضافه کردند: «من هیچی نمی‌توانم بگویم آمدم فقط شما صحبت کنید.»


به سردار گفتم که یکی از حرف‌های شما در شهید خیلی تأثیر گذاشت و ایشان آن را همیشه تکرار می‌کردند و می‌گفتند: «زرنگ به آن‌کسی نمی‌گویند که متراژ خانه‌اش را بزرگ‌تر کند، مدل ماشینش را بالاتر ببرد زرنگ به آن‌کسی می‌گویند که فرصت‌ها را درک کند و از آن فرصت‌ها استفاده کند. زرنگ به شهید صدرزاده می‌گویند که این فرصت‌ها را درک کرد و خودش را به قافله شهدا رساند.»


سردار خندیدند و گفتند: «قطعاً همینطوره.»


همچنین خدمتشان عرض کردم: «اسم دختر بزرگم قبل از اینکه پدرشون اعزام بشه، مهلا بوده و وقتی شهید دیدند کارهای اعزامشان جور نمی‌شود و به مشکل می‌خورند رو به مهلا کردند و گفتند: «باباجون من اسم تو را می‌ذارم زینب راضی هستی؟» زینب خیلی استقبال کرد و گفت: «آره خیلی دوست دارم.» شهید گفتند: «مطمئنم به برکت این اسم قطعاً کار من درست می‌شه و من اعزام میشم.» دقیقاً یک هفته بعدش شهید اعزام شدند.» سردار نیز تأیید کردند: «در بین محارم هر مدافع حرمی، باید یک زینب باشد.» در ادامه گفتند: «منم یک زینب دارم که حالا شدند دوتا.»



🫧ثواب تمام تاپیک ها ، پست های معنوی ، دعا وصلوات هدیه به نیابت  همه ی شهدا مخصوصا شهید سردار قاسم سلیمانی تقدیم به پیشگاه اُمّ الآداب مادر عشق و ادب ،حضرت ام البنین( س) -(او کہ شایسته یِ آن خانه یِ سرمدی شد) « السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ».🫧

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘


حال و هوای فرزندانتان در این دیدار چگونه بود؟


دو سال از شهادت پدر زینب و فاطمه می‌گذرد و من در این مدت ندیده بودم که این‌طور خوشحال شوند. این شادی را مدت‌ها بود در چهرهٔ دخترانم ندیده بودم. این برای من خیلی ارزشمند است.


پسرم در خلوت کودکی‌اش بود و درک درستی نداشت. من به او می‌گفتم ایشان فرمانده بابا بودند و بابا خیلی ایشان را دوست داشته است و او فقط نگاه می‌کرد.


سردار هر زمان که می‌خواستند بلند شوند و بروند، شور و شوق را در صورت زینب و فاطمه می‌دیدند و از رفتن منصرف می‌شدند. انگار نه سردار می‌توانست برود و نه بچه‌ها از ایشان دل می‌کندند.


زینب به سردار گفت: «سردار دعا کنید خدا من رو هم قبول کنه تا بتونم باری از روی دوش امام زمان (عج) بردارم و سربار نباشم.»


سردار خندیدند و گفتند: «قطعاً همینطوره.»


بعدازآن زینب به ایشان گفتند: «می تونم به شما بگم عمو؟» سردار گفتند: «افتخار من است که شما این‌گونه من را صدا بزنید.»



🫧ثواب تمام تاپیک ها ، پست های معنوی ، دعا وصلوات هدیه به نیابت  همه ی شهدا مخصوصا شهید سردار قاسم سلیمانی تقدیم به پیشگاه اُمّ الآداب مادر عشق و ادب ،حضرت ام البنین( س) -(او کہ شایسته یِ آن خانه یِ سرمدی شد) « السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ».🫧

چه شد که سردار برای دخترانتان یادگاری نوشتند؟


زینب می‌خواست اتاقش را به سردار نشان بدهد. از ایشان درخواست کرد و ایشان پذیرفتند. همراه هم به اتاق رفتند و مشغول صحبت شدند. من برایشان میوه و چای می‌بردم. زینب عکسی از شهید جهاد و شهید عماد مغنیه در اتاقش دارد که سردار حین گفتگو با او، عکس را برداشتند و پشت آن برای زینب و فاطمه یادداشت نوشتند.


به فرزندانتان هدیه دادند؟


وقتی‌که داشتند می‌رفتند یک انگشتر به فاطمه و یک انگشتر به پسرم دادند. انگشتر زینب را هم که قبلاً در تهران داده بودند.



🫧ثواب تمام تاپیک ها ، پست های معنوی ، دعا وصلوات هدیه به نیابت  همه ی شهدا مخصوصا شهید سردار قاسم سلیمانی تقدیم به پیشگاه اُمّ الآداب مادر عشق و ادب ،حضرت ام البنین( س) -(او کہ شایسته یِ آن خانه یِ سرمدی شد) « السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ».🫧
2731

هم‌زمان با این دیدار چه کسانی در منزلتان حضور داشتند؟


چون به ما خیلی دیر خبر دادند من فقط توانستم به مادر و پدر و خانواده خودم بگویم که حضور داشته باشند. البته پدر و مادر شهید در قید حیات نیستند.


چند ساعت سردار مهمان شما بودند؟


تقریباً 2 ساعت ایشان در خانه ما حضور داشتند.


کلام آخر؟


ان‌شاءالله خداوند عمر باعزت به ایشان بدهند. ان‌شاءالله پرچم این انقلاب به دست حضرت آقا به دست امام زمان (عج) برسد. خداوند این سردار را برای ما حفظ کند.


🫧ثواب تمام تاپیک ها ، پست های معنوی ، دعا وصلوات هدیه به نیابت  همه ی شهدا مخصوصا شهید سردار قاسم سلیمانی تقدیم به پیشگاه اُمّ الآداب مادر عشق و ادب ،حضرت ام البنین( س) -(او کہ شایسته یِ آن خانه یِ سرمدی شد) « السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ».🫧

در فرازی عارفانه از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم حسین محرابی آمده است: «من مانند کسی هستم که سوار تاکسی شده و به مقصد می رسم ولی پولی ندارم، از خدا خجالت می کشم، ولی به لطف و رحمت خدا امیدوارم.»


🫧ثواب تمام تاپیک ها ، پست های معنوی ، دعا وصلوات هدیه به نیابت  همه ی شهدا مخصوصا شهید سردار قاسم سلیمانی تقدیم به پیشگاه اُمّ الآداب مادر عشق و ادب ،حضرت ام البنین( س) -(او کہ شایسته یِ آن خانه یِ سرمدی شد) « السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ».🫧

فرزند شهید مدافع حرم حسین محرابی در نامه‌ای خطاب به رهبر انقلاب نوشت: سلام اقاجان... نمی توانم در فضایی که شما هستید، ولی نمی توانم شما را ببینم نفس بکشم.کجا باید بیایم؟ بی قرار تر شدم زمانی که به من گفتید، باباجون، و دستتان را بر سر من کشیدید، به اندازه ی تمام عمر برایم پدری کردید. حالا این من هستم که ماندم، زینب!


من صدای گریه های شبانه ی مادرم را می شنوم و آرامش می کنم. بابا گفتن های محمد مهیار را می شنوم و با،بازی سرگرمش می کنم. بهانه گیری های خواهرم را می بینم و نوازشش می کنم.


اما تمام این سختی ها به اندازه ی یک لحظه که می شنوم که بعضی ها حد و شئونات شما را رعایت نمی کنند مضطرم نمی کند....! در زمان فتنه ۸۸ وقتی صدای استغاثه شما به امام زمان ارواحنا فداه را با پدرم از تلویزیون‌می دیدیم ،من لرزش شانه های پدرم را حس کردم ،که ایشان گفتند،نمی دانم کجای کار کم گذاشتیم که آقا خود به تنهایی وارد میدان شدند.


پدرم گفت، شرمنده ام آقا جان!


من نمی خواهم یک بار دیگر شما را به تنهایی وارد عرصه ی نبرد ببینم. ما ایستاده ایم، تا اخر هم ایستاده ایم.

بنت الشهید زینب محرابی


🫧ثواب تمام تاپیک ها ، پست های معنوی ، دعا وصلوات هدیه به نیابت  همه ی شهدا مخصوصا شهید سردار قاسم سلیمانی تقدیم به پیشگاه اُمّ الآداب مادر عشق و ادب ،حضرت ام البنین( س) -(او کہ شایسته یِ آن خانه یِ سرمدی شد) « السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ».🫧
2738

⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩🌸

دوست شهید می گوید: کارهای اعزامش جور نمی شد، احساس من این بود که همه یک جوری دست به سرش می کنند از این موضوع خیلی ناراحت بود، یکبار گفت: دیگر به هیچ کس برای رفتن به سوریه رو نمی زنم. آن روز وقتی به حرم حضرت رضا (ع) وارد شدیم حال عجیبی داشت.


شهید حسین محرابی متولد شهریورماه سال 56 و از رزمندگان مدافع حرمی است که از طریق لشکر فاطمیون و همزمان با سالروز تولدش برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوریه رفت. وی در اولین اعزامش به سوریه پس از 75 روز در دهم آذرماه سال 1395 در آخرین روزهای ماه صفر و در ایام شهادت امام رضا (ع) در منطقه حلب به شهادت رسید. از وی دو فرزند به نام های زینب و محمد مهیار به یادگار مانده است. در سالروز شهادت این شهید بخشی از خاطرات وی از زبان همسر و همرزمانش را در ادامه می خوانیم.


حاجتم را از امام رضا (ع) گرفت


دوست شهید: کارهای اعزامش جور نمی شد، احساس من این بود که همه یک جوری دست به سرش می کنند از این موضوع خیلی ناراحت بود، یکبار گفت: دیگر به هیچ کس برای رفتن به سوریه رو نمی زنم. آن روز وقتی به حرم حضرت رضا (ع) وارد شدیم حال عجیبی داشت. چشم هایش برق خاصی داشت. وارد صحن که شدیم رو به حرم سلام داد، تا پنجره فولاد گریه کنان با حالت تند راه می رفت، خودش را چسباند به پنجره فولاد، از قسمت خانم ها می دیدمش که زار می زد و می گفت: ببین آقا دیگه سرگردون شدم، برای دفاع از حرم آواره ی شهرها شدم، رسوا شدم، تو مزار شهدا انگشت نما شدم. طاقت نیاوردم رفتم داخل حرم، دلم خیلی برایش سوخت، یک زیارت نامه از طرف خودم برایش خواندم. آمدم داخل صحن دیدم کمی آرام شده است. نشسته بود رو به روی پنجره فولاد، نزدیکش شدم بهم لبخند زد، تعجب کردم، گفت: حاجتم را گرفتم تا ماه دیگر اعزام می شوم، شک نکن. محکم شده بود. گفت: امام رضا (ع) پارتی ام شد. درست ماه بعد اعزام شد همانطور که امام رضا (ع) بهش گفته بود.


🫧ثواب تمام تاپیک ها ، پست های معنوی ، دعا وصلوات هدیه به نیابت  همه ی شهدا مخصوصا شهید سردار قاسم سلیمانی تقدیم به پیشگاه اُمّ الآداب مادر عشق و ادب ،حضرت ام البنین( س) -(او کہ شایسته یِ آن خانه یِ سرمدی شد) « السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ».🫧

⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩🌸🌸

حاجت من را هم بدهید!


همسر شهید: ما سال پیش از شهادت حسین تمام روزهای ماه رمضان را در جوار شهدا افطار کردیم، شهید محرابی می گفت: نذر کردم برای این که کارهای اعزامم درست بشود این کار را انجام دهم. سال قبلش که منزلمان در گلبهار بود به مزار 2 شهیدی که در نزدیکمان قرار داشت می رفتیم. پنجشنبه و شب های قدر را هم می رفتیم بهشت رضا (ع) مشهد. شب های قدر سر مزار شهدا بلند می گفت: امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود، می گفت: ببینید شهدا، من از چه راه دوری پیش شما می آیم، اگر واقعا عند ربهم یرزقون هستید حاجت من را هم بدهید. نماز صبح را در جوار شهدا می خواندیم، مزار شهدا را تمیز می کردیم و راه می افتادیم به سمت خانه.


از به دنیا آمدن محمد مهیار خیلی خوشحال شده بود، کلی ذوق می کرد. بهش گفتم تو چقدر پسر دوست داشتی و هیچی نمی گفتی، یک نگاهی به محمدمهیار انداخت و گفت: خوشحالی من برای روزی است که اگه من نبودم یک مرد توی خانه باشد. تعجب کردم، گفتم کجا به سلامتی می خوای بری؟! گفت: خدا را چه دیدی شاید دعای «اللهم الرزقنا» توفیق شهادت ما هم به زودی اجابت شود



🫧ثواب تمام تاپیک ها ، پست های معنوی ، دعا وصلوات هدیه به نیابت  همه ی شهدا مخصوصا شهید سردار قاسم سلیمانی تقدیم به پیشگاه اُمّ الآداب مادر عشق و ادب ،حضرت ام البنین( س) -(او کہ شایسته یِ آن خانه یِ سرمدی شد) « السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ».🫧

سلام به استاترگل ودوستان عزیزهدیه امروزمن به شهیدعزیزوسرداردلهاتاشب هرچقدربتوانم صلوات ایت الکرسی حمد وتوحیده بچه هامن  کمی دلخوربودم صبح که اومدم تایپک واین شهید وسردارسلیمانی رودیدم دلم لرزید 

⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩🌸🌸🌸

سینه تان بوی شهادت ندهد شهید نمی شوید


همرزم شهید: در حال رفتن به حرم حضرت زینب (س) بودیم که حسین شروع کرد از شهادت گفتن. می گفت: اگه می خواهید شهید بشوید باید خالص باشید، به مادیات دنیوی دل نبندید که میان سینه تان را بو می کنند اگه بوی شهادت می داد به بالا می برند.


اول باید از خود بی ‌بی زینب (س) و ائمه اطهار طلب کنید و دوم اینکه از همه چی این دنیا پدر، مادر، زن و بچه و دارایی هایت دل بکنی. چون شهادت آسان نیست و شهادت را به هر کسی نمی دهند. تنها کسانی به این درجه والا دست پیدا می کنند که سعادت و لیاقت اش را داشته باشند.


از ماشین پیاده شدیم اشک در چشمانش حلقه زده بود. مسافت کمی را طی کردیم که رسیدیم به درب ورودی حرم. از بازرسی که رد شدیم تا چشمش به گنبد افتاد شروع کرد زار زار گریه کردن. بعد اینکه زیارت کردیم و خواستیم برگردیم پاهایش شل شده بود. نمی توانست راه بره. می گفت: چجوری از این جا دل بکنم. آخرش هم برات شهادت را همان شب گرفت.


ارادت خاصی به علی ابن موسی الرضا (ع) داشت که شب شهادتش هم مصادف شد با سالروز شهادت امام رضا (ع). خیلی صاف و ساده و اهل اشک و گریه بود. هر زمان با خودش خلوت می کرد به یک جا خیره می شد و اشک می ریخت.


🫧ثواب تمام تاپیک ها ، پست های معنوی ، دعا وصلوات هدیه به نیابت  همه ی شهدا مخصوصا شهید سردار قاسم سلیمانی تقدیم به پیشگاه اُمّ الآداب مادر عشق و ادب ،حضرت ام البنین( س) -(او کہ شایسته یِ آن خانه یِ سرمدی شد) « السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ».🫧

۱۰۰صلوات و یک صفحه قران تقدیم ب محضرپاک شهدا😍😍😍

 یه دونه برادرم ۸تیر فوت شد توی روز تولدش و ۱۵تیر عقدش بود اگه دلت خواست براش فاتحه و صلوات بفرست اسمش ابوالفضل پسر عیسی اگه خوندی بگو تا برات آیت الکرسی بخونم 
سلام به استاترگل ودوستان عزیزهدیه امروزمن به شهیدعزیزوسرداردلهاتاشب هرچقدربتوانم صلوات ایت الکرسی حم ...

سلام عزیزم ..صبحت بخیر 🌹🌹⁦☘️⁩

الهی 😍🙌 بهترینها نصیب و رزقتان باد

منم هر تعداد مقدور باشه صلوات و آیت الکرسی برای شما نازنینم میخونم 

🫧ثواب تمام تاپیک ها ، پست های معنوی ، دعا وصلوات هدیه به نیابت  همه ی شهدا مخصوصا شهید سردار قاسم سلیمانی تقدیم به پیشگاه اُمّ الآداب مادر عشق و ادب ،حضرت ام البنین( س) -(او کہ شایسته یِ آن خانه یِ سرمدی شد) « السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ».🫧
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز