دیروز شوهرم داشت با موبایلش چت میکرد منم داشتم نهار اماده میکردم خیلی همه چی آروم خوب تا این که چند روز پیش تو ذهنم بود که واس ثبت نامماشین میخواست به نام باباش بگیره چون خودش ماشین به نامش هس منم گفتم بهش به نام میگیری یهو داد زد که نه من چیزی به نام زنم نمیکنم چون خوشم نمیاد واس معامله زنمو ببزم این ور اون ور منم گفتم نه تو به من اعتماد نداری اونم حرصش در اومد منو هول داد و داد و بیداد که من چیزی به نامت نمیکنم ربطی به اعتماد نداره نظر شما چیه ...
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
بعضی مواقع خیلی حسرت مجردیمو میخورم چون واقعا راحت بودم من و مامانم تنها بودیم الان مامانم تنهاست تو خونه خیلی دلم برای اونم تنگ میشه مامانمم خیلی اذیت شد طول کشید تا به دوریم عادت کرد
[QUOTE=140153786]واا مگه میشهه 😅[/QUOTEیکی از اقواممون یه خونه یه شهر دیگه داشت خودش بچه داشت نمیتونست برا فروشش بره به برادرش وکالت داد که تمام کارهای فروش رو انجام بده