سلام من همسرم هیچی تو دلش نیست خیلی ساده هست در حدی که وقتی میفرستمش سوپر مارکت بهش میگم فلان چیز رو بخر مثلا نداشته باشن اگر اون آقا بگه این بخر بهتره در صورتی که خودش میدونه اینبهتر نیست ولی بازم حرف طرف روزمیننمیندازه میگه گناه داره و میخره وقتی من بهش میگم این رفتارت خوب نیست باید زرنگباشی چرا میزاری ازت سواستفاده بشه به منمیگه تو بدجسی
یا وقتی خو نه باباش تو جمع خواهر وبرادراش جاری هستیم فکر میکنه اونا محرمزندگیمونن جلوشون راحت با من بحث میکنه یا اگر حرفی باشه از اونا مخفی نمیکنه منم ناراحت میشم وجلو همه گریه میکنه دیگه خسته شدم از همچینزندگی با اینجور آدم نفهمی وقتی میخوام باهاش صحبت کنم که بفهمه هرچیزی نباید جلو دیگران گفته بشه به منمیگه تو بدجنسی اونا خانواده ی من هستن. یا اصلا حق انتخاب تو زندگی ندارم هر چیزی خودش بگه همون تصمیماتشم همیشه اشتباهه
اره اخلاقش شبیه بچه هاست اونروز عصبانی شدم جلو همه گفتم تو از هرچیزی حرف میزنی خب بگو ما تو تختخواب همچکار میکنیم طوری شده همه حواسا به ما جلبه دیگه حتی اگر شوهرم باهام هم شوخی کنه دور وبریا فکر میکنن دعوامونه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آخه شوهر منم اینجور بود البته ن خیلی ها مثلا جلو خانوادش همه حرف میزد یا حرفه خونمون ولی بد ازدواج خیلی بهتر شده ما 1 سالو نیم هس باهمیم الان خیلی بهتر شده. از بس بهش گفتم نکن نگو و اینا الان کمتر میگه یا الان میدونه حریم خصوصی برا خودمونه نباید خیلی چیزا از خونمون بیرون بره.
شمام ساده ای که جلو دیگران گریه و ناراحتی میکنی. به قول یکی ،خمره رنگ رزی نیست که یه شبه بشه تغییرش ...
خودممیدونم اشتباهه بزرگی میکنم نباید گریه کنم در واقع من اون لحظه نباید به روی خودم بیارم ولی خب بهمبر میخوره خیلی روحیه لطیفی دارم دست خودمنیست شما میگی چکار کنم
میدونی چیه مثلا مادرشوهرم همه رو دعوت میکنه برای شام این وسط شوهرم به منمیگه شام افتادی حالا ۴ تا جاری خواهرشوهر همه هستن منم از ناراحتی و خجالت غذا کممیخورماینمناراحت میشه و میگه دیگه با اینجا خداحافظی کن چرا نمیخوری
خودممیدونم اشتباهه بزرگی میکنم نباید گریه کنم در واقع من اون لحظه نباید به روی خودم بیارم ولی خب به ...
سخت نگیر،جوابش رو با شوخی بده،اگه شوهر من باشه مثلا بهم بگه شام افتادی،میگم من عاشق دستپخت مادرشوهرمم دیگه،اینجا نیفتم ،کجا بیفتم؟کی خوشمزه تر از مامان غذا درست میکنه اخه😜
آخه شوهر منم اینجور بود البته ن خیلی ها مثلا جلو خانوادش همه حرف میزد یا حرفه خونمون ولی بد ازدواج ...
شوهرم ۳۸ سالشه من ۲۵سال منم زیاد باهاش صحبت میکنمولی این زیادی ساده هست اگر خانواده ش ساعت۴صبح بهش زنگبزنن بگن فلان کار انجامبده این میگه باشه من یکساعته بیدارم تو روزای عادی هم تا ۹خوابه وقتی بهش میگه تو خوابی چرا میگی بیدارم میگه تو کاری نداشته باش توی خانواده شم هر کس حتی خواهراش که شوهر دارن هر کار وفرمونی دارن به این میگن ازبس ساده هست فوری انجاممیده میگمخب تو این زمان بیکاری ما که آب توی ماشین نمیریزیم بنزین میریزیم میگه خانوادمم کاری نداشته باش
سخت نگیر،جوابش رو با شوخی بده،اگه شوهر من باشه مثلا بهم بگه شام افتادی،میگم من عاشق دستپخت مادرشوهرم ...
انقدر دلممیخواد اینجور جواب دادنا رو یاد بگیرم البته اگر هم اینجور جوابی بهش بدم بازم توی دلمخیلی بهمبر میخوره و دوست دارم حالا که اون گفته افتادی من هم دیگه غذا نخورم خودشممیگه سیاست نداری