من نمیدونستم باید 40روز بنویسم فک کنم 28روز نوشتم و ول کردم
فکرشو بکن تو اووووج بودما... از کسی که منو به فامیلی صدا میزد رسیده بودم به گلم و عزیزم و صحبت راجب ازدواج و اینا...
بعد که دیگه ننوشتم اونم حرفاش کمرنگ شد...ولم نکردا..اما دیگه کمرنگ شد این حرفا..
خودم خندم گرفته
الان دوباره دارم نوشتن رو شروع میکنم با حس عالییییییی و تجسم خلاااااااااااااااق و مطمئنم خدا بهترینشو بهم میده
شما چخبر؟؟