دیشب بعد سه ماه قرنطینه خانمِ دوست شوهرم گفت بیاید بریم باغ ماهم رفتیم
من تازه موهام رنگ کردم ،دخترم که ۷ سالشه سر سفره گفت مامان رنگ موهات با مانتوت یکیه منم خجالت کشیدم یه اشاره بهش دادم و دخترم ساکت شد
یه دقیقه گذشته بود دیدم دوست شوهرم یه نگاه به موهام کرد یه نگاه به مانتوم درصورتیکه شوهر من اصلا سرشو بالا نمیاره نگاه خانوم اون بکنه
آخر شبم داشتم با شوهرم حرف میزدم باز نگاهشو احساس کردم بعد دیدم یه هوو دراومد گفت ویانا خانم من میخوام برم لبامو ژل بزنم (شکلکم دراورد لباشو داد جلو ) اینجوریشون کنم
خلاصه من رنگم شد سرخ،آخه من چند ماه پیش یه سی سی ژل به لبام زدم اما انقدر کمه که اصلا کسی متوجه نمیشه کلا رژ هم یا کم رنگ یا میزنم و پاک میکنم فقط ته رنگی بمونه
حالا موندم منظورش چی بود از این حرفش
شوهرمم انقدر عصبی شد گفت شیطونه میگه برم سیر بزنمش این به چه حقی انقدر روت دقیق شده که فهمیده ژل زدی و به اون چه ربطی داره انقدر پسرخاله بشه