بچها دو روز پیش با صدای گریه پاشدم دیدم تو خاب داره گریه میکنه و بدنش میلرزه شـــدید..کل صورتش خیس شده بود از گریه..
بیدارش کردم گفت ک خاب دیدم اومدم خونه مامانت دیدم همه مشکی پوشیدن گریه میکنن میگم چیشده میگم که تو مردی منم باورم نمیشد صدات میکردم که بیا بریم خونمون.بعد مامانت اومد گف فلان قبرستون دفنش کردیم بیا بریم سرخاکش.تو راه تو ماشین تو ایینه خودمو دیدم که همه موهای سرم سفید شده و ی مو سیاه نیس میرسیم سرمزار تا میبینم از حال میرم وقتی چشامو باز کردم خونه خودمون بودم مامانم میگفت که دوهفتس بیهوشی..بعدش همش پامیشدم تشنج میکردم و میوفتادم از گریه.چن روز گذشت که منم انقدر حالم بد بود که کم کم نفسم بالا نمیومد
خیلی تو خاب گریه کرده صبحش چشماش قرمز شده ورم کرده بوده گفتم خوب میشه ولی تا امروز هنوز خوب نشده و هنوز چشماش قرمزه مخصوصا اطرافش..خیلیم درد میکنه.چیکار کنم بهترشه
و اینکه عشقا اگه تعبیر خاب بلدین توروخدا بگین نیوفتم بمیرم وسط جوونی😢امروزم کع دماغم اسیب دید
صدقه هم دادیم