سلام امروز همسرم گف میخام بچه رو ببرم کارگاه بیش دوستام منم باردارم گفتم تنها توخونه نمیتونم بمونم خودت برو گف نه میخام بچمو ببرم گفتم منم میام میشینم توماشین توخونه دلم میگیره تا سوار ماشین شدم شروع کرد به برخاشگر که جواب این کارتو میدم گفتم مگه چیکار کردم گف بهم شک داری گفتم اگه داشتم نمیگفتم خودت تنها برو گفتم اگه با دخترم میری من تنها میشم میام توماشین شما برین کارگاه شروع کرد داد زدن چقدر من بدبختم جواب این کارتو میدم خیلی دلمو شکس الانم اخم کرد درو محکم بست رفت کارگاه آخه یعنی اینقدر مهمه که بامن این جوری رفتار کنه 😔
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
عزیزم کاربدی کردی حالاچندساعت میخواست چ اتفاقی بیوفته
💜نه توآنی که همانی💜 نه من آنم که تو دانی💜_________خدایا من به دستای توخیره شدم امیدمو ناامیدنکن 💔______اگه تونستی ازته دلت برای برآورده شدن آرزوم یه صلوات بفرست💔🤲🏼
چ خبرتونهههههه همتون حق و دادین به شوهرش ..خیلیم خوب کاری عزیزم مگه تو آدم نیستی! ینی چی میخاسته با بچش تنها باشه پس مادر بچه چی؟ نیاز به هواخوری نداره.واقعا ینی چی این کامنتا😐
سعی کنیم یکم مهربون تر و مثبت تر نظر بدیم..ممکنه ی جمله ما، زندگی کسی و برگردونه یا نابود کنه!!!