یه بار این قدر سر مارمولک کتک خودیم منو داداشم
مامانم جیغغغغغغغغغغ می کشید بکشینش
ماهم گریه می کردیم که می ترسیم
مامانم کلللللللل فرشارو انداخت بیرون یعنی در اییییییییییین حد
منم فرار کردم تو حموم به مامانم گفتم بیای طرفم با تیغ دست خودمو می برم
بیچارهههههههه داداشم ...