حتما همسرتو بفرست بره پیش مشاور.بگو وقتی داری انقدر راحت ازشون حرف میزنی و پیگیرشونی الان کجان یعنی هنوز توذهنته.
همسرت وقاحت و با روراستی اشتباه گرفته
تو هم از دوست پسرهات بگو
اتفاقا اینجوری من اینجوری اعتمادم بیشتر شد فقط نزار دیگه تکرار کنه
هرچی حساس تر نشون بدی بدتر میکنه.میخواد جلب توجه کنه نباید نشون بدی واست مهمه.
کلاس گذاشته که اره من خیلی خاطرخواه داشتم
من چراحساس نیسم
خودم ازش پرسیدم ریز ب ریز
چون تهش مال خودمه ن اون دخترا پس بزن بیخیالی
😕😕😕خیلی جدی باهاش برخورد کن بگو ازاین‌به بعد حق نداری اسم هیچ‌دختری‌رو به زبونت بیاری
اگر با جزئیات نگفته باشه اتفاقا کار بدی هم نکرده
خیلی بیشوره
گذشتس دیگه نباید مهم باشه برات
دیوانه اس چند روز دیگه تو رو هم دیونه میکنه. با یه مشاور مشورت کن و بهد جدا شو
چی بگم والا منم ۴ سال پیش شوهرم تعریف کرد الانشم یخورده اعتماد ندارم در صورتی که تو همین۴ سال ازش چیزی ندیدم
چجوری روش شده بگه شرمی گفتن حیایی گفتن😐
باهاش صحبت کن ک عذاب میکشی از گفتنش و دلت نمیخاد دیگ راجب گذشته اش بدونی...
سعی کن بتونی خودتو کنترل کنی چون هرکس گذشته ای داره
هر گناه کار آینده ای داره و هر پرهیزگار گذشته ای
انسان خطا میکنه ولی مهم تصمیم برای ترک گناهانشه
شوهر منم همه گذشته اش رو برام گفت درست دو روز بعد عروسی مون گفت نمی خوام از زبون کس دیگه بشنوی خیلی سخت بود کلی گریه کردم ولی دست رو قران گذاشت وگفت این فقط مال گذشته بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
