اولش خیلی خوشحال بودم بابام میخواهد زنبگیره و خودم همه جوره دنبال زن براش بودم و همینو هم ک قراره شاید اوکی بشه خودم پیدا کردم از طریق واسطه ولی الان ی سری چیزها ی نفر بهم گفت ک توی دلم رو خالی کرد ک مثلا زن بابا نباید شماها رو ببینه هی مزاحمش نشین مثل قبل نمیتونین برین باباتونو ببینین باباتون الان میره تو دسته ی نفر دیکه یعنی کلی خوشحال بودم ک یهو گند زده شد ب همه چی
اصلا ی چیز دیگه فکر میکردم ی چیز دیگه شد
اون هایی ک تجربه دارن درسته یا ن؟!!