نوزده سالمه
خونوادم وضع مالیش داره کم کم خراب تر از دیروز میشه
بابام اوایل اردیبهشت فوت کرد
مامانم داره اونم از دست میره
از یکی خوشم میومد پارسال طرف ناجور درومد زد و بعد مدت ها از یکی خوشم اومده
طرف انقدر خوبه عمرا نگاه من کنه
پدر مادرم دارن میرن کم کم خودم حس میکنم
برادرو خواهرمم بعد فوت بابام هعی جلوی هزینه ای که مامانم برا تحصیلم میخواد بکنه رو میگرن
میدونم سه سال دیگه خودم میشمو خودم
که یه ادم بی مصرف بدبختم
نه از عشق شانس اوردم که بگم زندگیمو میگذرونم از یه طریق
نه خونواده و تحصیل و کار
تهش یه بدبخت علافم
یکی بیاد بگه چه غلطی کنم