باو من طبقه پایینشونم سرزده میاد ی بارم خاهرش اومده بود خونشون اومد خونه ی ما هیچیم ب من نگفت ن جارویی ن گردگیری ای بعدم میگغت غریبه ک نیست
منم گفتم واسه شما غریبه نیست اخه میخاستیم بریم دکتر دیر شد کلی علاف شدم تو مطب شوهرمم ب مامانش گفتی خبر میدادی و اینا مامانش گفتخوب میگفتید میخاید برید منم گفتم زشته سالی ی بار میاد بگم برو بعدا بیا