2737
2739


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

واقعا گفته بود؟با چه جراتی؟شوهرت باید میزد لهش میکرد😂

اره عوضیه پررو . خوومم باورم نمیشد حتی تو فیلماهم هیشکی اینکارو نمیکنه . شب دیدم انقدر سر سنگینه باهام . گفتم چیشده گفت چی بین تو و رضاس؟ ینی اب شدم ولی سریع دعوا راه انداختمو گفتم گذشتم ب خودم مربوطه و فلان . هنوزم ک هنوزه یادشه ولی میدونه ک به روم بیاره دیگ نابوده

آسون ترین کار دنیا گفتن حقیقته و سخت ترینشم اینه که به کی بگی😊😊

یبار دوس پسرم حالش بد بود ناراحت بود منم برا اینکه ازون حالو هوا درش بیارم یه تیپ داغون با هرچی تو خوابگا بود زدم دادم یکی از دوستام یه ارایش داغونم بزاره رو صورتم با ژستای خنده دار براش فرستادم حالش خوب شد و کلی خندید و دیگ هیچ وقت عکسارو حذف نکرد😐 گفت میخوام تابلو کنم ازدواج کردیم بزنم رو دیوار یادت نره😳 لعنتی ادم ضبط کننده ای هم نیستم سوتیاش یادم بمونه

مارو دور ننداز  
2731
ینی میان خونتونو ببینن؟ بنظرمن که چون تنهایی اصن درو وا نکن


اومدن اجازه ندم یا کلا طوری رفتارکنم انگار کسی نیست ؟

خدایا هرچیزی ک به صلاح هردوجهانم است راخودت رقم بزن الهی آمین...

تازه ک ماهواره اومده بود من راهنمایی بودم همیشه جامونو جلو تیوی پهن میکردیم ک تو سالن بود

ولی حق نداشتیم ببینیم وباید میرفتیم تو حیاط☺😆منم تا فیلم اگ یادتون باشه خوان میگل وماریچی شروع میشد خابم میگرف جامو همون داخل تو سالن میخابیدم از زیر پتو با یک چشم نامحسوس نگا میکردم

لامصب زود پز بود

بچه های الانو ک میبینم میگم اسکلی بودما😀

راز نبود ولی برگی از خاطرات اسکلانه بود😀

2740
یبار دوس پسرم حالش بد بود ناراحت بود منم برا اینکه ازون حالو هوا درش بیارم یه تیپ داغون با هرچی تو خ ...

😂😂😂ولی کاش این کار رو نمیکردی چون به پسر ها هیچ اعتمادی نیست و خیلی ها که میخوان ازدواج کنن رابطشون به ازدواج ختم نمیشه و گاهی حتی دشمنم میشن...توی دنیا به هیچ کس اطمینان نکن

بزرگ ترین راز هام...

۱.. موقه ای ک بچه بودم تقریبا کلاس سوم بودم یه سر گرمی بادوستم داشتیم زنگ تفریح میرفتیم کلاس اولی هارو هول میدادیم بیفتن روزمین😐

این کارو تا ۵یا۶ هفته انجام میدادیم تا اخر یکی از بچه هارو چنان هول دادیم که ناااجور دماغش شکست پوست پیشونیش کلا از بین رفت سرش شکست یه دستشم شکست...باور کنین راست میگم مامان باباش اومدن انقدر مارو دعوا کردن که نگو

ولی جالب بود که نه ناظم و نه مدیر هیچ کدومشون مادر پدرمو نخواستن و من هیییچ وقت بهشون نگفتم در حالی که اوضاع اون دختره خیلی بد بود ولی مدیر پدر مادرمو نخاست


۲...این که دختر سه ماه تعطیلی من حدود ۳ هفته رفتم خونه خالم بادختر خالم هر روز پارک گردش بودیم

اونم با دوست پسرش ولی من دوست پسر نداشتم

رفیقای دوست پسر اون میومدن هیی منو اذیت میکردن😒منم مث این احمقا و کر لالا محل نمیدادم😥

نمیدونم چی شد خررر شدیم یه روز باهاشون رفتیم خونه 😐😐

کاریمون نداشتن دختر خالم با دوست پسرش تو پذیرایی یکم شیطونی کردن در حد بوس اینا

منو دوستشم تو راه رو به دیوار خیره شده بودیم😐

ولی اخرش خیلی بد شد دوست دوست پسر دختر خالم دست دختر خالمو گرفت و به بهانه این که کارش داره بردش تو اتاق چند دیقه گذشت دیدم دختر خالم با رنگ پریده دستاش میلرزید اومد گف فقط برییییم بعدن گف تو اتاق گیرم اورده دهنمو گرفته گفته یه لب بده😐 اخر دیده دارم جیغ داد میکنم ولم کرده🤤

ولی اگ مامانامون میفهمیدن مث رومینا هردوتا مونو میکشتن به خدا😓


قرار به زودی خدا دوتا دختر دوقلو خوشگل بهم هدیه بده واسه دیدنشون لحضه شماری میکنم 💜 لطفا با اون دل های پاکتون برام دعا کنید که بتونم مادر خوبی براشون باشم و درست بزرگشون کنم 😍و سالم باشن تن درست💚 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   بهاران7979  |  19 ساعت پیش
توسط   _khab_  |  7 ساعت پیش