بعد از یه سال میدونستیم قراره همو ببینیم کاملا آماده بودیم که انگار کل کائنات دست به دست هم داده بودن من برنامه هام خراب بشه اون روز بعدشم چون نتونستم برم پیشش و اون منتظرم بود اینجوری فکر کرد فکر کن برای آرایشگاه از دوهفته قبل وقت گرفته بودم همون موقع که داشتم میرفتم زنگ زد که بیا بعدشم آرایشگرم توام زد که کارم و سریع انجام میده ولی یه ساعت و نیم طول کشید هیچی دیگه
میشه دعا کنین شوهرم بیاد دنبالم برگردیم سر خونه زندگیمون
اشتباه نکن دختر منم عشقم یه ماه رفته اوایلش خیلی غمگین و ناراحت بودم براش کلی بیو و پروفایل میزاشتم که برگرده بعد فهمیدم من یه دختر قدرتمندم پس تو هم قدرتمند باش انسان بر میگردد
نه واقعا اون روز احساس کردم که خدا نمیخواد نمیدونم حکمتش چی بود ولی اون روز بدترین روز عمرم بود زمین و زمان و نفرین کردم هیچ وقت یادم نمی ره چی شد تازه از اونور عشقم داغون شد رفت سراغ سیگار و این چیزا اون منم یه ساله دارم دست و پا میزنم یه ماهه که پیداش کردم دارم باهاش کل کل میکنم آخرشم بلاک...
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
