گناه من فقط این زندگیم پاشیده ومیخوام بچموپیش خودم نگه دارم فقط همین 😔ازدیشب هیچی نخوردم مامانم عین خیالش نیست ازخداشه بمیرم امروز بهش گفتم بچه رو ببرن من خودمو میکشم میگه ب جهنم کلی خودمو بچمو نفرین کردمن خیلی سختی کشیدم توزندگیم الانم اصلاشرایط روحی خوبی ندارم بعد زایمانم شوهرم ولم کرد الان۶ماهه کلی اتفاق افتادبرام یکذره منو درک نمیکنن پدرمادرم بدترنمک میپاشن رو زخمم امروز مامانم میگه شوهرش حق داشته ولش کنه کاش ماهم ولش میکردیم میکشتش😔خسته ام خسته نمیدونم چ کنم ن شوهرم میخواد ک برگردم ن میتونم مستقل شم اینجاهم ک فقط بخاطر ابرو نگهم داشتن جرات خودکشی هم ندارم چ خاکی تو سرم کنم من