یک مادر بزرگ بسیار سختگیر که حتی یکبار رفتم بیرون فلکم کرد که تو ج . نده ای
بچگی حق نداشتم مانتو شال بپوشم ... ولی همه دوستام میپوشیدن 😭
یبار مانتویی رفتم سر کوجه مامانم از موهام اوردم خونه فلکم کرد
حق نداشتم برم بیرون
حق تفریح نداشتم فقط باید نماز میخوندم قران میخوندم کار میکردم 😬
اخرم همیشه یه دخت هرزه فاسد بودم که دوس داشتم انگشتم کنن همیشع مادربزرگم زندکیمو جهنم کرد 😊😐
نباید اصلاااااااا لباس یا چیزی بخرم هیچیییییی
اگه مامان بزرگم نبود راحت زندکی میکردم یا مامانم