2737
2734
عنوان

تخریب قبور ائمه بقیع و وهابیت

916 بازدید | 10 پست



🌺 بمناسبت سالروز تخریب قبور ائمه بقیع 🌺


🔰 زیارت مرقد پیامبر (صلّی الله علیه وآله) از دیدگاه قرآن وسنّت


✅الف: از دیدگاه قرآن


قرآن مجید به مسلمانان دستور می دهد که به حضور پیامبر رسیده، در محضر او استغفار کنند و از او بخواهند که او نیز در باره آنان طلب آمرزش کند:


«...وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًارَّحیماً ».(۱)


هرگاه آنان زمانی که بر خویش ستم کرده اند (مرتکب خلاف شده اند) نزد تو (ای رسول خدا) بیایند و استغفار کنند، وپیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش نماید خداوند را توبه پذیرو رحیم خواهند یافت.


در جای دیگر،خداوند منافقان را نکوهش می کند که هرگاه به آنان گفته می شود به حضوررسول خدا برسند تا درباره آنان طلب آمرزش کند، از این امر سرباز می زنند:


«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَکْبِرُونَ ».(۲)


آنگاه که به آنان گفته شود بیایید تا رسول خدا برای شما طلب مغفرت کند روی خود را به عنوان (استنکار) بر می گردانند و آنان را می بینید که از سخن تو اعراض کرده و کبر می ورزند.


تقی الدین سبکی،محقق اهل سنت،معتقد است:مسلمانان در حال حاضر به حکم این آیه می توانند به حضور رسول خدا برسند و در ضمن استغفار،از او بخواهند که درآنان از خداوند طلب آمرزش کند. به گفته وی هر چند این آیه مربوط به دوران حیات پیامبر است، ولی درخواست آمرزش از او،اختصاص به زمان حیات او ندارد،زیرا این مقامی است که به رسول خدا(به نشانه عظمت او) داده شده است و با مرگ او از میان نمی رود.( ۳ )


⁉️ یک شبهه


ممکن است گفته شود:آنچه در آیات فوق آمده،حاکی از شئون پیامبر و نشانه عظمت اوست ولی انجام این عمل از سوی پیامبر تنها در حال حیات او امکان پذیر است نه در حال ممات،که رابطه ما با او قطع شده است.


ایراد فوق وارد نیست و حق با محقق یاد شده است. دلایل زیر روشن می کند که مرگ رسول خدا در این مورد تأثیری نداشته و حیات و ممات او از این نظر یکسان است:


1 ـ مرگ از نظر قرآن پایان زندگی انسان نیست بلکه دریچه ای است به جهان دیگر و گسترده تر و همه چیز آن برتر از جهان پیشین بوده،و انسان در آن جهان زنده و بینا و شنواست. به ویژه صالحان پس از مرگ نزد خدا روزی می خورند واز لذّات روحی خاصّی برخوردارند.


2 ـ در روایات فراوانی است که فرشتگان،درودی را که مسلمانان بر پیامبر می فرستند به او می رسانند و انسان در هر نقطه ای به آن حضرت درود بفرستد به وی می رسد.چنانکه پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) می فرماید:


«صَلّوا عَلَیَّ فإنَّ صلاتکم تبلُغنی حیثما کنتم»( ۴ )برمن درود بفرستید،درود شما به من ـ در هر کجا باشیدـ می رسد.


3 ـ مسلمانان در تشهد نماز مأمورند به پیامبرسلام کنند و درود بفرستند و بگویند:


«السّلام علیک أیُّهاالنبی و رحمة الله و برکاته»


این سلام ، جنبه تشریفاتی نداشته و سلامی است کاملاً واقعی از زنده ای به زنده دیگر که مثل او شنوا است.


أمور فوق، حاکی از آن است که پیانبر در جهان برزخ زنده بوده و ارتباط او با ما برقرار است.سخن ما را می شنود و درخواست ما را در شرایط خاصی انجام می دهد.( ۵ )


✅ ب : از دیدگاه أحادیث


روایات مربوط به زیارت مرقد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) در کتب حدیث وارد شده و جمعی از علمای مسلمان به گردآوری و تصحیح أسانید آنها همت گمارده اند که ما به اختصار به دو مورد اشاره می کنیم و مشتاقان به زیادی را،به کتب حدیث إرجاع می دهیم:


حدیث اوّل:


دار قطنی از عبدالله بن عمر نقل می کند که پیامبر (صلّی الله علیه وآله) فرمود:


«من حجّ فزَارَ قبری بعد وفاتی فکأنّما زارنی فی حیاتی»(۶ )؛هرکس پس از درگذشت من، قبر مرا در هنگام حج زیارت کند،مثل این است که در حال حیات، مرا زیارت کرده است.


حدیث دوم:


امام صادق (علیه السلام) از رسول گرامی (صلّی الله علیه وآله) نقل می کند که فرمود:


« من أتی مکة حاجاً و لم یزرنی إلی المدینة جفوته یوم القیامة، و من جائنی زائراً وجبت له شفاعتی و من وجبت له شفاعتی وجبت له الجنة»( ۷ )


هر کس برای انجام وظیفه حج،آهنگ مکه کند ومرا در مدینه زیارت نکند به او در روز قیامت جفا می کنم(شاید مقصود این است که در حق او شفاعت نمی کنم) وآن کس که به زیارت من  آید شفاعت من بر او واجب شده و هر کس که شفاعت من بر او واجب شود وارد بهشت می شود.


#ادامه👇👇

سلام😊 

#ادامه👇👇


🔰دستاویز تحریم کنندگان سفرزیارتی:


تا پایان قرن هفتم همه علما در این مسأ له اتفاق نظرداشتند که سفر برای زیارت، امری مباح بوده ومقدمه یک امر مستحبی اگر خود مستحب نباشد دست کم مباح وجایز است. ولی دراوایل قرن هشتم ، ابن تیمیه حدیثی را که ابوهریره آن را از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل کرده دستاویز خود قرار داد و با اجماع علما به مخالفت بر خاست. روایت مورد نظر ابن تیمیه ، به سه صورت نقل شده است و آنچه که به صورت ظاهر می تواند هدف او را تأ مین کند دو صورت زیر می باشد:


1 ـ «لا تشد الرحال إلا إلی ثلاثه مساجد: مسجدی هذا، و مسجد الحرام ، مسجدالأ قصی» بار سفر بسته نمی شود مگر به سه مسجد : مسجد من، مسجد الحرام، مسجد الأ قصی.( ۸)


2ـ «إنما یسافر إلی ثلاثه مساجد : مسجد الکعبه، ومسجدی، مسجدإیلیا( ۹ )».


ابن تیمیه به ظاهر این حدیث تمسک جسته و مدعی شده است که برای انجام کارهای عبادی، فقط به سه مورد می توان سفر کرد، و زیارت قبر پیامبر که یک امرعبادی و مستحب است داخل در این سه مورد نیست. این استدلال با یک دقت کوچک کاملاً فرو می ریزد و روشن می شود که پایه درستی ندارد.


از آنجا که در جمله نخست، مستثنی منه صریحاً وارد نشده است و به اصطلاح ادیبان استثناء «مفرغ» است، به اقتضای قواعد زبان عربی باید کلمه ای را در آن مقدر کنیم که در اینجا دو احتمال بیشتر وجود ندارد:


.( 1 ) بگوییم مستثنی منه ،«مسجد» است.


.( 2 ) مستثنی منه ،«مکان» است.


بنابر احتمال اول، مضمون حدیث چنین خواهد بود:«لا تشد الرحال إلی مسجد من المسجد إلا إلی ثلاثة»


چنانچه معنی حدیث این باشد، باید گفت که گفتار حضرت در نفی و اثبات ، بر محور مسجد می چرخد مفاد آن این است که برای اقامه نماز، نباید برای هیچ مسجدی رنج سفر را تحمل نمود مگر برای سه مسجد. در این صورت، سفربرای زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مستثنی منه «مسجد» داخل نبوده و موضوعاً از دایره کلام خارج است و نهی شامل آن نمی گردد. علت این هم که نباید برای اقامه نماز در مسجدی سفر کرد آن است که به استثنای سه مسجد یاد شده ، دیگر مساجد از ارزش یکسانی برخوردارمی باشند ،ولذا در صورت امکان اقامه نماز دریکی از آنها ، سفر به مساجد مشابه کار لغو و بیهوده ای است مثلا شهری که مسجد جامع دارد وجهی ندارد که انسان برای اقامه نماز به مسجد جامع شهردیگر برود، زیرا پاداش دومی با پاداش اولی یکسان است ، و در این صورت سفر وی بی ارزش خواهد بود. ولی سه مسجد یاد شده از این قانون مستثنی می باشد ، زیرا پاداش نماز گزاردن در آنها از ارزش والاتری برخوردار است.


با توجه به این اصل که حدیث در جانب نفی وجانب استثنا پیرامون مساجد سخن می گوید، سفر به مراکز دیگر مانند سفر برای روضه پیامبر از دایره توجه بیرون بوده و نسبت به جواز و تحریم آن ساکت است.


بنابر احتمال دوم ، معنی حدیث چنین خواهد بود:« لا تشدّ إلی مکان من الأمکنه إلا إلی ثلاثة» یعنی: به هیچ نقطه نباید سفر کرد مگر به سه مسجد ».


بر پایه این احتمال ، استناد ابن تیمیه به حدیث مزبور، درست خواهد بود. منتها حدیث، مفهوم ناصحیحی پیدا می کند که صدور آن از شخص خبیر و حکیمی چون پیامبر، محال می نماید. زیرا بر پایه احتمال دوم ، سفر به هر نقطه ای از جهان ـ به استثنای این سه مسجد ـ نهی شده است. در حالی که منطق اسلامی، سفرهای فراوانی را جایز و مستحب می شمارد. همچون سفر برای تحصیل علم، سفر برای تجارت،سفر برای جهاد وده ها سفر حلال دیگر، در این صورت چاره ای نداریم که به احتمال اول گردن نهاده و واژه «مسجد» را در تقدیر بگیریم وسفر برای زیارت را موضوعاً از دایره مضمون حدیث خارج شمریم.


شک و تردید در اساس حدیث


بگذریم ، که اصولاً در صحت اساس این حدیث ، شک و تردید جدی وجود دارد . زیرا حدیث از زبان رسول خدا (علیه السلام) ادعا می کند که سفر به هیچ مسجدی جز مساجد سه گانه جایز نیست، در حالی که محدثان نقل می کنند که پیامبر (علیه السلام) در روزهای شنبه پیاده و گاهی سواره برای نماز گزاردن به مسجد قبا می رفت ودرآنجا دو رکعت نماز می گذارد و مسجد قبا در زمان پیامبر (علیه السلام) در دوازده کیلومتری مدینه قرار داشت.( ۱۰ )


از طرفی باید مد نظر داشت که اسلام یک دین جهانی بوده و تا روز رستاخیز، به عنوان کامل ترین دین آسمانی باقی و پایدار می باشد و از آنجا که ممکن است میان ما و رستاخیز، هزاران سال فاصله زمانی باشد، ما موظفیم آنچه را که بر اصالت اسلام دلالت می کند از گزند روزگار حفظ کرده و سالم به دست آیندگان بسپاریم. زیارت قبور پیامبر خاتم (صلّی الله علیه وآله) و پیشوایان اسلام نوعی حفظ اصالت ها است و در صورت ترک زیارت، آثار وبرکات این سنت نیز به مرور از بین می رود، تا آنجا که چه بسا برای آیندگان وجود چنین شخصیتهایی ،حالت افسانه ای پیدا می کند!

#ادامه👇👇👇

سلام😊 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

#ادامه 👇👇👇


لهذا مسلمانان برای جلو گیری از این خطر بزرگ، باید کلیه آثار مربوط به رسالت و امامت را حفظ کرده و پیوسته از نابودی تدریجی است. در این صورت نمی توان این سنت و مزیت بزرگ رانادیده گرفت و باب دیدار روحی و معنوی با آ ن بزرگان را به روی مسلمین بست.


از آیات قرآن نیز استفاده می شود که امت های پیشین آثار پیامبران خود را حفظ می کردند و به آن تبریک جسته و در نبردها همراه خود حرکت می دادند، تا از طریق تبریک به آثار پیامبران، بر سپاه شرک پیروز شوند.


به عنوان نمونه، قرآن یادآورمی شود که بنی اسرایل صندوقی را که در آن مواریث خاندان موسی و هارون قرار داشت حفظ کرده و از آن حراست می نمودند وآن را به عنوان تبرک در نبردها حمل می کردند تا بر دشمن غلبه کنند.( ۱۱)


این صندوق به قدری متبرک ومورد توجه بود که فرشتگان آن را حمل می کرند اگر واقعاً حفظ آثار گذشتگان (مانند صندوق مزبور) امر نامطلوبی بود، چرا قرآن از آن با لحنی جا نبدارانه یاد می کند ، چرا فرشتگان آن را حمل می کردند ، و چرا باز پس گرفتن آن ازعمالقه ، در آیه مبارکه نشانه حقانیت فرمانده سپاه شمرده است؟!


🔰روایت «تسویه قبور»


از جمله دستاویزهای فرقه «وهابیه» در موضوع ساختن قبّه و بارگاه که مکرراً در کلماتشان می آورند و آنرا دلیل بر وجوب هدم گنبد و ضریح امامان (علیه السلام) می دانند، روایت مخدوش«ابی الهیاج اسدی» است که می گوید:


«قال لی علیّ بن ابیطالب (علیه السلام) : إنّی لابعثک علی ما بعثنی علیه رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم،ألا تدع تمثالاً إلا طمسته و لا قبراً مشرفاً ألا سوّيته»؛


علی بن ابیطالب به من گفت: من، تو را به کاری مأمور می کنم که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مرا مأمور به آن فرمود آن، اینکه هر صورت و تمثالی را محو کنی، و هر قبر بلندی را تسویه کنی.


گروه وهابیه به این حدیث، تمسک کرده و «تسویه» را به معنای هدم و تخریب گرفته اند؛ ونتیجةً دست به تخریب بِقاع متبرکه زده و شیعه را متّهم به شرک و بدعت نموده اند .


در صورتی که این حدیث، هم از لحاظ سند، دارای خدشه است؛ و هم از لحاظ متن و دلالت ِ بر مدعا، نارسا است.


توضیح سند را به کتب مفصله ارجاع می کنیم(۱۲)،

و تنها مقداری به شرح نا رسایی متن و دلالت آن می پردازیم:


أولاً:


«تسویه» نه در لغت و نه در استعمالات عرفی،به معنای هدم و تخریب نیامده است،بلکه معنای لغوی و عرفی آن،«تعدیل» است یعنی چیزی را در حد وسط قرار دادن و آنرا از طرفین افراط و تفریط،دور داشتن.(۱۳ )چنانکه در آیات شریفه:


« فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّحی..(۱۴) »


« رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّاهَا»( ۱۵ )


« الَّذی خَلَقَ فَسَوّی»( ۱۶ )

«الَّذی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ( ۱۷)»


به همین معنا است، زیرا چنانکه روشن است در این آیات، سخن از آفرینش آسمان و انسان و کل موجودات جهان بصورتی کامل و معتدل، به میان آمده و آن معنی، با لفظ «تسویه» تعبیر شده است.


و اگر مراد در حدیث مزبور از بین بردن آثار قبر و مساوی نمودن آن با زمین بود،از نظر قانون إلقاء کلام می بایست با یکی از از این عبارات تعبیر شود:


«لا تَدَعَ قبراً مشرفاًالامحوته(یا)وطئته»

«جعلته لاطئاً»

«سویّته بالأرض»


یعنی: هر بلندی را باید محو کنی،بکوبی و بمالانی،به زمین بچسیبانی و با زمین برابر کنی.


در صورتی که می بینیم هیچکدام از این تعبیرات در حدیث نیامده است،و هیچ نوع قرینه ای هم موجود نیست که لفظ «تسویه»، در معنای تخریب و یا هم سطح با زمین قرار دادن بکار رفته باشد.


ثانیا:


أصلاًمحو نمودن آثار قبر و مساوی نمودن آن با زمین در شرع مقدس اسلام استحبابی ندارد بلکه ظاهراً اجماع فقهاء اسلام بر این است که ارتفاع و بلندی قبر از سطح زمین فی الجمله و بنا بر بعض فتاوی و روایات تا حد چهار انگشت باز یا بسته از مستحبات دفن است.( ۱۸ )


و لذا مناسبترین و نزدیکترین معنی از معانی محتمله نسبت به معنای لغوی «تسویه» که «تعدیل» است، همانا معنای «تسطیح» یعنی مسطّح نمودن و صاف کردن روی قبر می باشد که مقابل «تسنیم» است.زیرا آن روز از رسوم جاهلی یکی آن بوده که روی قبر را «مسنّماً» یعنی به صورت «پشت ماهی» می ساخته اند.


و احتمالاً کلمه مشرفاً نیز در حدیث مزبور اشاره به همین صورت می باشد و چون این کیفیت در شرع مقدس اسلام مکروه است لذا در حدیث امر به «تسطیح» آن شده است که در عین بلند بودن از زمین صاف و مسطح باشد.


#ادامه👇👇👇👇

سلام😊 
2728

#ادامه👇👇👇👇

و ثالثا :


بنا به گفته اهل تاریخ در آن زمان به مقتضای اعتقاد سخیف بت پرستی که در افکار مردمان آن عصر رسوخ یافته بود پس از دفن اموات تمثالها و صورتهایی روی بعضی از قبر ها نقش می کردند وآنها را می پرستیدند.


و لذا بفرض اینکه «تسویه» در حدیث به معنای «تخریب» باشد تردیدی نخواهد بود در اینکه مقصود تخریب آن نوع از قبرها است، مخصوصاً با توجّه به اینکه در همان حدیث آمده است:« ولا تمثالاً الا طمسأدلّه ته» یعنی:تو،مأموریت داری که هیچ صورت و تمثالی را مگذاری،مگر اینکه آنرا محو کنی. وگرنه در همان زمان قبرهای مسلمانان در مرئی و منظر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) بوده و هرگز دستور خراب کردن آنها را نداده است.


و رابعا:


بفرض اینکه حدیث سنداً صحیح و دلالتاً نیز تمام باشد و مفاد آن، تحریم « رفع قبور» باشد، ولی مع الوصف ارتباطی به گنبد و صحن و رواق و ضریح نخواهد داشت ، زیرا هیچکدام از اینها «قبر» نیستند بلکه تمام اینها ساختمانهایی هستند جدا از قبر که در اطراف و یا برفراز قبر ساخته می شوند.


و خامسا:


این قبر شریف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که از همان ابتدا امر، طبق وصیّت خود آن حضرت( ۱۹) در بقعه و حجره طاهره واقع شده و بعداً نیز ابوبکر و عمر در همان بقعه دفن شده اند .


و امروز هم پس از گذشت چهارده قرن می بینیم آن قبر شریف مزیّن به قبّه و بارگاه و ضریح و دیگر تزیینات عالیه است و همه ساله زیارتگاه و مرکز اجتماع صدها هزار مسلمان از عارف و عامی می باشد و هیچگاه از زمان صحابه تا به امروز این جریان مورد اعتراض مسلمانان قرار نگرفته است.


آیا به زعم آقایان «وهابیان» رسول اعظم خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) (العیاذ بالله) با وصیت خود، به دفن جسد مطهرش در حجره طاهره که مرتفع بوده است وصیتبه «بدعت» نموده و تمامی اصحاب با دفن آن حضرت در میان حجره و بعد هم با دفن ابوبکر و عمر در همان بقعه شریفه،رضا به «بدعت» داده اند و عموم امت اسلامی در طول چهارده قرن ه مرقد مطهّر رسول خدا و مدفن شیخین را، با همان بنا و ساختمان ابقا نموده و برتزیین و تشریفاتش افزوده اند و قبه و ضریح از برای آن ساخته اند، همه و همه ،ضالّ و گمراه و مبتدع بوده و هستند؟؟!! ما لکم کیف تحکمون؟(۲۰)


مسلم است که امام (علیه السلام) ابو الهیاج اسدی را تنها در دوران حکومت و خلافت خویش مأموریت داده است.بنابراین باز هم این سئوال پیش می آید که : مأموریت امام (علیه السلام) به ابوالهیاج در کجا و چه وقت بوده است؟ در عصرخلافت امام علی (علیه السلام) و پس از فتوحات اسلامی وپس از دوران خلفای سه گانه یا پیش از آن ؟ امام (علیه السلام) ابوالهیاج را به کدام یک از سرزمینها فرستاده تا قبرها را ویران و صاف و بتها را محو و نابود کند؟! در هر حال ،در هر دو روایت،فرمان صادره از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) و امام علی (علیه السلام) ـ اگر هر دو خبر صحیح باشد ـ فرمان نابودی و ویرانی قبور مشرکین در سرزمین شرک است. گسترش این حکم مسلمانان و وجوب ویرانی آنها از کجای روایت به دست می آید؟ً! (۲۱)


🔰 تا به حال اشکالات و شبهات وهابیان در مورد تخریب قبور (بالعموم )، به طور اختصار جواب داده شد؛الان به اشکالی که بالخصوص در مورد قبور ائمه بقیع کرده اند می پردازیم:


بقیع یک گورستان عمومی است وتمام مسلمین در آن حق دارند و شما با ساختن گنبد و بارگاه و ساختمان، مانع از دفن دیگر مسلمانان در آنجا می شوید چراکه شما بیش از مقدار مورد نیاز،مکان اشغال کرده اید فلذا به حقوق دیگران تجاوز نموده اید، و ما به عنوان وکلای مردم، حق آنها را از شما می ستانیم و مانع ساخت این ساختمانها می شویم .


پاسخ این شبهه ـ که در بادی أمر به نظر وارد می آید ـ با توجه به مطالبی که در ابتدای مقاله آمده است به سادگی داده می شود مگر آنکه کسی عناد کند که در این صورت با او بحثی نداریم چرا که خفته را می توان بیدار کرد ،ولی کسی که خود را به خواب زده نمی توان بیدار کرد.


در ابتدا گفته شد که در صدر اسلام دفن بزرگان و افراد متشخص در خانه خصوصی رسم بود چنانکه پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) در حجره خویش مدفون گشتند، و عباس عموی پیامبرو فاطمه بنت اسد در خانه عقیل بن ابیطالب دفن گردیدند ،آنگاه بعد ایشان امام حسن مجتبی و به مرور زمان سه امام دیگر به آن بدن پاک پیوستند ؛که با گسترش بقیع ،این خانه را نیز در بر گرفت.بنابراین می بینیم که مکان دفن این عزیزان منزل خصوصی است وتجاوز به حقوق دیگران نیست تا این مهربانتر از دایه ها ـ به زعم خود ـ آن را دستاویز خود قرار دهند و برای نجات از سقوط خود و حفظ عقاید پوشالی و پوچ خود بدان چنگ زنند،بله خوب گفته اند که:آدم غریق برای نجات خود به هر خاشاکی دست می آزد. (خذلهم الله تعالی بقدرته و عقابه)

📚منابع👇

سلام😊 

📚 منابع


1 ـ نساء آیه :65


2 -منافقون آیه :5


3 ـ شفاء السقام ص:67


4 ـ التاج الجامع للاصول فی أحادیث الرسول جلد 2،ص 189


5 ـ زیارت قبور پاکان صص :33 ـ 38


6 ـ الغدیر جلد 5،ص:150 علامه امینی آن را از 25 مصدر نقل نموده است.


7 ـ علل الشرائع،ص 460؛ بحارالانوار،جلد 97،ص :140


8 ـ صحیح مسلم ،باب "لا تشد الحال الا إلی ثلاثة" از کتاب حج،ص 594


9 ـ همان


10 ـ سفر برای زیارت،صص:11 ـ 19


11 ـ سوره بقره،آیه 248


12 ـ صاحب "کشف الإرتیاب" به نقل از سیوطی شارح سنن نسایی،می گوید:این حدیث از راوی دیگری غیر "ابی الهیاج"نقل نشده است؛ و از "ابی الهیاج"نیز جز این حدیث،روایت دیگری نقل نگردیده است.(کشف الإرتیاب ص 368)


13 ـ مفردات راغب:تسویة الشیء:جعله سوإً امّا فی الرفعة أو فی الضعة؛و السویّ یقال فیما یصان عن الافراط و التفریط.


مجمع البحرین:التسویة و هی عبارة عن التّعدیل


14 ـ حجر،آیه 29


15 ـ نازعات آیه 28


16 ـ اعلی آیه 2


17 ـ انفطار آیه 7


18 ـ جواهر الکلام ،جلد 4،ص:312


19 ـ قال النبیّ (صلّی الله علیه وآله) لعلی (علیه السلام) :"یا علی ادفنی فی هذا المکان و ارفع قبری من الأرض اربع أصابع و رُشَّ علیه من الماء".پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) ـ به هنگام ارتحال از دنیا ـ به علی (علیه السلام) فرمود: ای علی،مرا در همین مکان (که هم اکنون در آن بستری هستم)دفن کن و قبرم را بقدر چهارانگشت از زمین بالا ببر و آب برآن  بپاش.اصول کافی،جلد 1 ،ص 450،ح 36


20 ـ توسل،صص:163 ـ 167


21 ـ معالم المدرستین جلد 1،ص 69


🌺والسلام علی من تبع الهدی🌺

سلام😊 
2738
از همون نظرت تو جریان پیروز معلوم بود طرز فکرت چیه

مرسی گلم🌹حالا نظریه ام در مورد پیروز چی هست؟😅 الان با پست در مورد امام ها مشکلی داری ، با من و پیروز مشکل داری؟ کدومه گلم؟ روشن بفرمایید مارا😘

سلام😊 
از همون نظرت تو جریان پیروز معلوم بود طرز فکرت چیه اگه حرف نمیزدی کسی نمیگفت لالی کاش امثال تو سکوت ...

اوفففف جذاااااب، ریپت رو قربون ، چه ابهتیییی، اصلا دست و پام لرزید که من رو قابل ریپ ندونستید

سلام😊 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687