2733
2734
مادرشوهرم روزی که می خواستن جهیزیه ببرن. من چای آوردم جلوی همه گفت تف توی چایی که عروس بیاره. و من ...

خدا خیرت بده کلی خندیدم دلم خنک شد بعد مدتها

تمام من شدی دختر نازم  


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2738

خداروشکر نمیتونه کاری بکنه چون شوهرم اصلا نمیزاره کسی بهم حرف بزنه و من اصلا باش صمیمی نشدم همیشه یه دیواری گذاشتم بینمون واسه همین نمیتونه هم حرفی بزنه یا کاری بکنه چون میدونه چه عواقب بدی داره براش 

عشق مثل همین بادهای کویریست، مگر نیاید! وقتی آمد چشم ها را کور می کند...

باردار بودم برام غذا نمیاورد چون ازهم ناراحت بودیم 

منم عاشق دست پختشم فقط بو میکشیدمو گریه میکردم تنهاوغریب هم بودم وکسی از خانوادم وفامیلام پیشم نبود.هنوزم یادم میوفته بعداز۵سال بغض میکنم

بهم گفت هرزه کنار خیابونی  زایمانم نیومد  باردار بودم رو شکمم تشک انداخت  میاد خون ...

واقعن🥺🥺😳😳😳

میشه با دلای مهربونتون برا مادر شدنم دعا کنید🥰  عالی بودن را برای خودمان همیشه تکرار کنیمتا عالی شویم. ما به هر‌ چه فکر می کنیم ،هرچه می گوییم و هر چه به زبان می آوریمهمان می شویم. پس همواره با خودت تکرار کنهمه چیز عالی است...🌷به ذهن و ضمیر خود عالی بودن را القاء کنید.ذهن ما چیزی را می سازد که می گوییم.افکار ما می تواند یک بیابان خشک رابه گلستانی تبدیل کند.آدم های سالم دنیایی از افکار عالی دارند وذهن خود را خوشحال و سالم نگه می دارند.برای همین همیشه سلامت، شاد ،خونسرد و مهربان هستند💐
مادرشوهرم روزی که می خواستن جهیزیه ببرن. من چای آوردم جلوی همه گفت تف توی چایی که عروس بیاره. و من ...

وااای خدانکشتت دختر

ازکجا مطمئنی اون چایی که توش تف کردی اون ورش میداره

انصافا کارت خیلی بده اون خیلی وقت پیش یه چی گفته تودیگه نکن این کارو

خدایا توراسپاس میگویم آنچنان خاضعانه که درخورحقیری من است وآن قدرفراوان که سزاواربزرگی توست😙
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز