پسرعمم قراره ۱۵ مرداد عروسی بگیره حالا همه افتادن ب خودشون منم باردارم تا اون موقع ماه شیش ماهم کامل میشه اونقدم اعتماد بنفس دارم فقط دنبال لباسای چسب میگردم 😁بگین کدوم قشنگه اگه مدلی هم دارین بذارین
میشه برای برآورده شدن حاجت قلبیم یه صلوات بفرستین؟من همیشه براتون دعا میکنم ک حاجت روا بشین و غم و غصه از دل همه خانوما بره چون خانوما خیلی دلاشون نازکه و تحمل غصه ندارن...الهی هیچوقت غم به دلتون راه پیدا نکنه
میشه برای برآورده شدن حاجت قلبیم یه صلوات بفرستین؟من همیشه براتون دعا میکنم ک حاجت روا بشین و غم و غصه از دل همه خانوما بره چون خانوما خیلی دلاشون نازکه و تحمل غصه ندارن...الهی هیچوقت غم به دلتون راه پیدا نکنه
میشه برای برآورده شدن حاجت قلبیم یه صلوات بفرستین؟من همیشه براتون دعا میکنم ک حاجت روا بشین و غم و غصه از دل همه خانوما بره چون خانوما خیلی دلاشون نازکه و تحمل غصه ندارن...الهی هیچوقت غم به دلتون راه پیدا نکنه
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.
بسم الله الرحمن الرحیم میشه لطفا واسه سلامتی من و دخترم صلوات بفرستید🥺🥺🥺🥺 خدایا خودت پشت و پناه زندگیم و من و دخترم باش....اگ میشه یه صلوات مهمونم کنید... تیکر واسه تولد دخترمه 98/5/13 دنیا رو واسم زیبا کرد😍
میشه برای برآورده شدن حاجت قلبیم یه صلوات بفرستین؟من همیشه براتون دعا میکنم ک حاجت روا بشین و غم و غصه از دل همه خانوما بره چون خانوما خیلی دلاشون نازکه و تحمل غصه ندارن...الهی هیچوقت غم به دلتون راه پیدا نکنه
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
میشه برای برآورده شدن حاجت قلبیم یه صلوات بفرستین؟من همیشه براتون دعا میکنم ک حاجت روا بشین و غم و غصه از دل همه خانوما بره چون خانوما خیلی دلاشون نازکه و تحمل غصه ندارن...الهی هیچوقت غم به دلتون راه پیدا نکنه
میشه برای برآورده شدن حاجت قلبیم یه صلوات بفرستین؟من همیشه براتون دعا میکنم ک حاجت روا بشین و غم و غصه از دل همه خانوما بره چون خانوما خیلی دلاشون نازکه و تحمل غصه ندارن...الهی هیچوقت غم به دلتون راه پیدا نکنه